یادداشتهای پراکنده یک معلم

یادداشتهای پراکنده یک معلم

در این وبلاگ مطالبی در موضوعات دینی، ادبی و اجتماعی خواهم نوشت

اکمال دین با ولایت

اکمال دین با ولایت

MuhamedReza Asadi · 12:04 1402/05/13

بر اساس آموزه‌های دینی، باطن و حقیقت بسیاری از موضوعات و مسائل شرعی، ولایت است. به عنوان مثال اگر به اطاعت خدا و پیامبر(ص) دستور داده شده است، اطاعت مبتنی بر ولایت می­ باشد. با تأمل در آیه: « الیومَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ و اتمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی و رضیتُ لَکَمُ الاسْلامَ دیناً؛ امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و به اسلام به عنوان دین، راضی شدم.»(مائده، آيه3) این نتیجه گرفته می ­شود که اسلام به عنوان آیین الهی، با واگذاری مسؤولیت ولایت به امیر مومنان(ع) و تداوم آن در ائمه معصوم(ع) به تمامیت کمالی خود رسیده است.

از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمودند: « بنی الاسلام علی خمس: علی الصلاه و الزکاه و الصوم و الحج و الولایه و لم یناد بشیء کما نودی بالولایه؛ اسلام بر پنج پایه بنا شده است: بر نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و در اسلام هیچ چیزی مانند ولایت مورد توجه قرار نگرفته است.»(اصول کافی، ج۲، ص۱۸؛ خصال، ج۱، ص۲۷۸)

بر اساس این حدیث، نماز، روزه، زکات و حج بی ­ولایت، ناقص و ناتمام می ­باشد؛ چرا که مناسک دینی با ولایت تمام می‌شود و کمال مطلق را به دست می‌آورد و آثار و برکات آن در زندگی به چشم می‌­خورد. به بیان دیگر، شریعت با ولایت که روح و جان آن است تمامیت می‌یابد، و عبادت بی­ ولایت مانند جسم بی ­روح و جان است. بنابراین، می‌توان گفت که ولایت، باطن رسالت و نبوت است و چون ولایت باطن رسالت است، با اثبات رسالت، حقوق ولایت نیز معلوم می‌شود. بدیهی است اگر ولایت و امامت امیرالمومنین علی(ع) ابلاغ نمی ­شد منجر به نقض غرض رسالت می­ گردید و هدف رسالت از بین می ­رفت که خداوند در آیه: « يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لايَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ؛ اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده ‏اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى­ دارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمى ‏كند.»(مائده، آیه ۶۷) به آن تصریح فرموده است.

تقسم بهشت و جهنم

تقسم بهشت و جهنم

MuhamedReza Asadi · 11:53 1402/05/13

شکی نیست که رفتار و گفتار حضرت علی(ع) ـ و به تبع ایشان سایر ائمه(ع) ـ که از طرف خداوند دارای مقام ولایت و امامت هستند، برای همه به ویژه مسلمانان حجت می ­باشد. ما باید در تمام شئونات زندگی به آن حضرت(ع) اقتدا کنیم. هر کس از آن حضرت پیروی کند اهل صدق، صفا، عبادت، تسلیم، جهاد، جود و ایثار می­ باشد. در نتیجه چنین شخصی اهل بهشت خواهد بود، چرا که بهشت محل ظهور افعال و ملکات نیک در عوالم دیگر است و هر کس دعوت آن حضرت(ع) را رد کرده و به روش آن حضرت اقتدا ننماید اعمال زشتی از قبیل دروغگویی، خیانت، رباخواری، زیاده‏ طلبی، شهوت‏ پرستی، منفعت ‏طلبی و اعراض از ذکرخدا خواهد داشت که مسلما اهل دوزخ خواهد بود؛ چرا که دوزخ محل ظهور ملکات و افعال زشت در آن عوالم است.

آنچه که در تبعیت و نافرمانی از امر و نهی مولای متقیان حرف اول را می زند حب و بغض است؛ آنان که حبّ علی(ع) را دارند در عمل مطیع آن حضرت(ع) می ­باشند و کسانی که نسبت به آن بزرگوار بغض و کینه دارند برخلاف دستوراتش عمل خواهند نمود و در نتیجه دوستداران ایشان اهل بهشت خواهند بود و دشمنان آن حضرت(ع) به جهنم فرستاده خواهند شد.

در تأیید این مطلب روایت­ هایی نقل شده است؛ از جمله مفضل می­ گوید: قلت لأبي عبدالله جعفر بن محمد الصادق(ع) لم صار أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب(ع) قسيم الجنة و النار؟ قال: لان حبه إيمان و بغضه كفر و إنما خلقت الجنة لأهل الايمان و خلقت النار لأهل الكفر، فهو عليه السلام قسيم الجنة و النار، لهذه العلة فالجنة لايدخلها إلا أهل محبته و النار لايدخلها إلا أهل بغضه؛ به امام صادق(ع) عرض كردم به چه علت اميرالمومنين علي بن ابي طالب(ع) قسيم بهشت و جهنم گفته شده است؟ حضرت(ع) فرمودند: به خاطر اينكه دوست داشتن او ايمان و دشمن داشتن او كفر است و همانا بهشت براي اهل ايمان آفريده شده است و جهنم براي اهل كفر خلق شده است. بنابر اين حضرت علي(ع) به اين علت قسيم بهشت و جهنم است. بنابر اين غیر از اهل محبت و دوستي با او در بهشت وارد نمي­ شود و غیر از اهل دشمني با او وارد آتش نمي­ شود.(علل الشرايع، ج ،1ص162)

سمهودی از علمای اهل سنت می ­نویسد: جمال زرندی می­ گوید: « قال المأمون لعلیّ­ الرضا(ع): بأیّ وجهٍ جدّك علیّ بن أبی طالب قسیم الجنّة والنار؟ فقال: یا أمیرالمؤمنین، ألم ترو عن أبیك عن عبد اللّه بن عبّاس قال: سمعت رسول اللّه(ص): حبّ علیّ إیمان و بغضه كفر؟ فقال: بلى. قال الرضا(ع): فقسمة الجنّة و النّار على حبّه. فقال المأمون: لاأبقانی اللّه بعدك یا أباالحسن، أشهد أنّك وارث علم رسول اللّه(ص). قال أبوالصّلت عبدالسلام: فلمّا رجع الرضا(ع) إلى بیته، قلت له(ع): یاابن رسول اللّه، ماأحسن ما أجبت به أمیرالمؤمنین؟ فقال(ع): یا أباالصلت، إنّما كلّمته من حیث هو و لقد سمعت أبی(ع) یحدّث عن أبیه(ع) عن علیّ(ع) قال: قال رسول اللّه(ص): أنت قسیم الجنّة و النّار، فیوم القیامة تقول للنّار هذا لی و هذا لك؛ روزی مامون به امام رضا(ع) گفت: به چه علت جد تو علی بن ابی طالب(ع) قسیم بهشت و جهنم خوانده شده است؟ پس امام رضا(ع) به او فرمودند: ای مامون آیا تو از پدرت از ابن عباس از رسول­ خدا(ص) نقل نکردی که گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمودند: حب علی(ع) ایمان و دشمنی با علی(ع) کفر است؟ پس مامون پاسخ داد: آری. پس حضرت(ع) فرمودند: پس بهشت و دوزخ را بر اساس حبّ او تقسیم می­ كنند. پس مامون گفت: خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد ای اباالحسن؛ شهادت می­ دهم كه تو وارث علم رسول ­الله (ص) هستی. پس اباصلت می ­گوید:‌ زمانی كه امام رضا(ع) به منزل برگشتند به ایشان گفتم:‌ ای پسر رسول خدا چه نیكو جواب مامون را دادی. حضرت(ع) فرمودند: ‌ای اباصلت من به مامون در حد او پاسخ دادم و شنیدم از پدرم كه از پدرش از علی(ع) نقل می­ كردند كه رسول خدا(ص) می ­فرمودند: تو تقسیم كننده بهشت و جهنم هستی؛ پس روز قیامت به آتش می گویی این [شخص] برای من و این برای تو.»(نثر الدرر، ج 1، ص252)

علیٌّ حُبُّه جُنَّة                  قسیمُ النَّار و الجَنّّة

وصیّ المصطفی حقاً                      إمام الإنس و الجِنَّة

ینابیع المودة، ج۱، ص۲۵۴

ولایت حضرت علی(ع) عامل وحدت

ولایت حضرت علی(ع) عامل وحدت

MuhamedReza Asadi · 11:45 1402/05/13

این روزها سالگرد حوادث تلخی است که در صدر اسلام بعد از رحلت رسول گرامی اسلام اتفاق افتاد حوادثی که باعث شهادت حضرت زهرا(س) و خانه نشینی حضرت علی(ع) گردید ابتدا بخشی از خطبه غدیریه پیامبر اکرم(ص) در روز غدیر خم را مرور می کنیم: « ... مَعاشِرَالنّاسِ، علی فَضِّلُوهُ؛ ما مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَ قَدْ أَحْصاهُ الله فِی وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ وَ ما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً وَ هُوَ الإِمامُ الْمُبینُ. الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: « وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبین» مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَ لاتَنْفِرُوا مِنْهُ وَ لاتَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایَتِهِ، فَهُوَ الَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَ یَعْمَلُ بِهِ وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَ یَنْهی عَنْهُ وَ لاتَأْخُذُهُ فِی الله لَوْمَةُ لائِمٍ... مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله.

مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ... مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَ بَقِی الْخَلْقُ...؛ هان ای مردم! او را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ­ام. او(علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوره یس یاد کرده که: « و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ­ایم.» هان ای مردم! از علی رو برنتابید و از امامتش نگریزید و از ولایتش رو برنگردانید. او[شما را] به درستی و راستی خوانده و[خود نیز] بدان عمل می ­نماید. او نادرستی را نابود می­ کند و از آن باز می­ دارد. در راه خدا نکوهش نکوهش­گران او را از کار باز ندارد... هان ای مردم! او را برتر دانید، که خداوند او را برگزیده و پیشوایی او را بپذیرید، که خداوند او را برپا کرده است. هان ای مردم! او از سوی خدا، امام است و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذیرد و او را نیامرزد. این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار علی و هر آینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند. از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتش­گیره آن مردمان و سنگ­ است که برای کافران آماده شده است... هان ای مردمان! علی را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزی شان فرود آید...»(الاحتجاج، ج 1، ص66؛ الیقین، ص343؛ الصراط المستقیم،ج 1، ص301)

متاسفانه مسلمانان به این توصیه ­های رسول خدا(ص) گوش ندادند. در روز رحلت آن حضرت(ص) هنوز بدن مبارک رسول اکرم(ص) دفن نشده بود که اکثر مسلمانان با پذیرفتن انتخاب شورای سقیفه از حضرت علی(ع) جدا شدند و در نتیجه مسلمانان به دو گروه شیعه و اهل سنت تقسیم گردیدند. حضرت علی(ع) بعد از بیست و پنج سال خانه نشینی، به خلافت رسیدند. در دوره پنج ساله خلافت آن حضرت(ع) سه جنگ بر آن حضرت(ع) تحمیل شد. قبل از جنگ جمل افرادی همچون طلحه، زبیر و...که پیمان شکستند و ناکثین نامیده شدند از حضرت جدا شدند. دو سه سال بعد، پس از قبول حکمیت توسط حضرت علی(ع) بخشی از سپاه کوفه، راه خود را جدا کردند که به خوارج یا مارِقین موسوم گردیدند. چند قرن از ظهور اسلام نگذشته بود که مسلمان طبق پیش بینی پیامبر اکرم(ص) به هفتاد و سه فرقه تقسیم شدند. بعضی از آنها عبارتند از: شیعه(امامیه، علوی، ابدیه، اسحاقیه، زیدیه، عباسیه، ناوسیه و...) سنی( حنفی، مالکی، حنبلی، شافعی و...) خوارج (ازرقیه، ریاضیه، ثعلبیه، جازمیه، خلفیه، میمونیه، محکمیه، سراجیه و...) جبریه (مضطریه، افعالیه، تارکیه، خوفیه و...) قدریه (احدیه، ثنویه، کیانیه، شیطانیه، شریکیه، وهمیه، قاسطیه و...) جهمیه(معطلیه، مترابصیه، حرقیه، مخلوقیه، عبریه، فانیه، واقفیه و...) متفرقه(کرامیه، باطنیه، اباحیه، براهمیه، اشعریه، راجیه، شاکیه، مدعیه، مشبهه و...)

برکه

MuhamedReza Asadi · 18:36 1402/05/09

تالاب، درياچه، استخر، آبگير، حوض، چاله آب، آب انبار، آبدان، غدیر:

هزار چشمه روشن، هزار برکه پاک            بهای یک رگ و یک قطره خون چکیدن نیست

پروین اعتصامی

واژه غدیر در زبان عربی به معنای برکه آمده است محل جمع شدن آب باران؛ غدیر خم به برکه یا آبگیری گفته می ­شود که در محلی نزديك منطقه جحفه قرار دارد و گذرگاه مسافران مکه معظمه به سوی شهرهای مدینه، شام، مصر، عراق و ... می­ باشد. غدیر خم در آن روزگار چشمه‌اي روان و درختاني كهنسال داشت. به دليل موقعيت مناسب غدير خم، حاجيان شهرها و سرزمين‌هاي مختلف عربستان پس از انجام مناسك حج و هنگام بازگشت به شهر و ديارشان در اين منطقه از هم جدا مي شدند. این برکه همانند ده ها آبگیر کوچک و بزرگی بود که در شن­زارهای خشک و بی آب و گیاه حجاز تا مدتی آب­های باران را برای رهگذران تشنه و خسته ذخیره می­ کرد. غدیر خم برکه ­ای بی نام و نشان بود که فقط برخی از ساربانان آن را می­ شناختند. آنچه نام اين محل را در تاريخ اسلام مهم و به يادماندني كرده است اعلام امامت و جانشینی حضرت علی(ع) در آخرین حج پیامبر اکرم(ص) در این منطقه بود.

طوبی

MuhamedReza Asadi · 11:14 1402/05/08

نام درختی است در بهشت:

به باغی در او سایه شاخ طوبی                   به باغی در او چشمه آب کوثر

فرخی

آن چنان که از روایات حضرات معصومین(ع) استنباط می ­شود درخت طوبی تمثل دوستی و ولایت امیر مؤمنان(ع) و خاندان اوست که مدار تمام خوبی‌هاست. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: « فلمّا دخلت الجنة رأیت شجرة طوبی اصلها فی دار علی و ما فی الجنة قصر و لا منزل إلا فیها فتر منها؛ [در شب معراج] زمانی که در بهشت فرود آمدم و درخت طوبی را دیدم که ریشه و تنه آن، در سرای علی(ع) بود. در بهشت، کاخ و کاشانه‌ای نیست، جز آنکه شاخه‌ای از درخت طوبی در آن هست.»(بحارالأنوار، ج 18، ص 408)

همچنین ابن عباس در تفسیر آیه: « طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ » به نقل از پیامبر اکرم(ص) می­ نویسد: « لما أسری بی فدخلت الجنة فإذا أنا بشجرة کل ورقة منها تغطی الدنیا و ما فیها تحمل الحلی و الحلل و الطعام ما خلا الشراب و لیس فی الجنة قصر و لا دار و لا بیت إلا فیه غصن من أغصانها و صاحب القصر و الدار و البیت حلیه و حلله و طعامه منها. فقلت: یا جبرئیل؛ ما هذه الشجرة؟ قال: هذه طوبی لک فطوبی لک و لکثیر من أمتک. قلت: فأین منتهاها (یعنی أصلها) قال: فی علی‌بن‌ابی‌طالب ابن عمک؛ در شب معراج هنگامی که داخل بهشت شدم، درختی را دیدم که هر برگی از آن، دنیا و آن‌چه در دنیاست را می‌پوشانید و در هر برگ آن هم زیورآلات و غذا وجود داشت؛ هیچ قصر و خانه‌ای در بهشت نبود، مگر این‌که شاخه‌ای از این درخت، در آن قصر یا خانه وجود داشت و زیور و غذای صاحب آن قصر یا خانه، از این درخت تأمین می‌شد. پس گفتم: « ای جبرئیل، این درخت چیست؟ » گفت: « این درخت طوبی است و خوشا به حال تو و بسیاری از امت تو!» گفتم: « انتهای این درخت (اصل آن) کجاست؟ » گفت: « اصل این درخت در وجود پسرعمویت علی بن ابی‌طالب(ع) است.» (غایة المرام، ج 1، ص72 و بحارالانوار، ج 8، ص150)

در تفسير علی بن‌ إبراهيم‌ از امام صادق‌(ع) نقل شده است که فرمودند:« طوبی شجرة فی الجنّة فی دار أَمير المؤمنين عليه السلام و ليس أحد من شيعته إلا و فی داره غصن من أَغصانها و ورقة من أوراقها يستظلّ تحْتها أمّة من الامم؛ طوبي‌ درختي‌ است‌ در بهشت‌، در خانۀ أميرالمؤمنين‌ عليه‌السّلام‌ و هيچ يك‌ از شيعيان‌ او نيستند مگر آنكه‌ در خانه‌اش‌ يك‌ شاخه‌ از شاخه‌هايش‌ و يا يك‌ برگ‌ از برگ­هايش‌ مي‌باشد كه‌ در زير سايۀ آن‌، امّتي‌ از امّت‌ها می آرمند.»(تفسير قمّي‌، ص‌ 341)

همچنین آن حضرت، در تفسیر آیه شریفه «ألم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمةً طیبةً کشجرةٍ طیبةٍ أصلها ثابتٌ و فرعها فی السّماء؛ آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه و گفتار پاکیزه را به درختی پاکیزه مثال زده که ریشه آن [در زمین] ثابت و شاخه آن در آسمان است.»(ابراهیم، آیه 24) فرمودند: « مقصود، نبی اکرم و پیشوایان پس از او هستند که اصل ثابت و پا بر جا دارند و مقصود از «فرعها» ولایت آن سروران است که باید آنها را پذیرفت.»(بحارالأنوار، ج 24، ص141)

بنابراین بهشت که جای طیب و پاکیزه است مکان ورود پاکان و طیبان خواهد بود و حقیقت شجره طوبی، طهارت و پاکی است. با توجه به اینکه طهارت و قداست در دنیا با اشکال گوناگون محقق می­ گردد، در آخرت نیز به صورت درختی با شاخه  های گوناگون تمثل خواهد یافت و چون هر خوبی و خیر از ولایت سرچشمه می­ گیرد بدون ولایت، هیچ چیزی دارای ارزش ذاتی نیست در نتیجه ریشه این درخت در خانه ولایت است.

این درخت شاخه ­های گوناگونی دارد از قبیل: طهارت، رحمت، عافیت، ایثار، إنفاق، عبودیت، عبادت، جهاد، نماز و روزه و... که همه آنها از این تنه و ریشه آبیاری می­ گردد و هر شاخه از این ریشه نیرو می­ گیرد و رشد می ­کند.

اولین شهید ولایت

اولین شهید ولایت

MuhamedReza Asadi · 08:33 1402/03/22

حضرت زهرا(س) اولین شهید راه ولایت می­ باشند؛ در روزهای سخت تنهایی که یکصد هزار مسلمان حاضر در روز غدیر، صم و بکم تماشاگر ظلم اصحاب سقیفه بودند، حضرت زهرا(س) به همراه تعداد انگشت شماری از صحابه به دفاع از حریم ولایت برخاستند و تا آخرین نفس در این راه ثابت­ قدم ماندند. آن حضرت(س) خطاب به مولایشان، امیرمومنان مي­ فرمايند: «روحي لروحك الفداء و نفسي لنفسك الوقاء؛ جانم فداي جان تو و نفس من نگاهبان نفس تو باد!»(الكوكب الدرّي، ج1، ص196)... در نهایت آن حضرت(س) با قرار گرفتن در بین در و دیوار جام شهادت را به سرکشیدند.

«مقاتل بن عطیه می‏ گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهرا علیهما السلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه حضرت فرو رفت و حضرت به[بستر] بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت.»(الامامة و الخلافة، ص160)

علامه مجلسی در بحارالانوار به نامه­ ای از عمر بن خطاب به معاویه اشاره می­ نماید که در آن می­ نویسد: «در حالی که او [حضرت زهرا] سینه خود را به درب چسبانده و خود را به پشت درب پوشانده بود با لگد محکم به درب خانه زدم و شنیدم فریادی کشید که گمان کردم شهر مدینه زیر و رو شده است...»(بحارالانوار، ج30، ص294)

نور ولایت

MuhamedReza Asadi · 10:17 1402/02/01

اگرچه ظاهر آیه شریفه «وَ أَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْكِتَابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لايُظْلَمُونَ؛ و زمين به نور پروردگارش روشن گردد و كارنامه[اعمال در ميان] نهاده شود و پيامبران و شاهدان را بياورند و ميانشان به حق داورى گردد و مورد ستم قرار نگيرند.»(زمر، آیة69) بیان صحنه ­ای از روز قیامت است ولی در بعضي از روايات از باب تطبيق و تشبيه به قيام حضرت مهدي(عج) تفسير شده است. در حقیت بر اين موضوع تأکيد مي ­شود که به هنگام قيام حضرت حجت(عج) دنيا مانند قيامت خواهد شد. به وسيله آن امام برحق، عدالت در روي زمين حکم ­فرما خواهد شد.

مفضّل بن عمر از امام صادق(ع) روایت کرده ­است: «قال الصادق(ع) في قوله: و اشرقت الارض بنور ربها. قال: رب الارض يعني امام الارض. قلت: فاذا خرج يکون ماذا؟ قال: اذا يستغني الناس عن ضوء الشمس و نور القمر و يجتزون بنور الامام؛ امام صادق(ع) در تفسير اين آيه فرمودند: پروردگار زمين، يعني امام زمين. عرض کردم هر گاه ظهور کند چه مي­ شود؟ امام(ع) فرمودند: در آن صورت مردم از نور آفتاب و نور ماه بي نياز مي ­شوند و به نور امام اکتفا مي­ کنند.»(تفسير علي بن ابراهيم قمي، جلد 2، ص253)

به بیان دیگر، برخلاف امروز که زمین با نور خورشید روشن می­ شود، قبل از برپایی قیامت، روزی فرا خواهد رسید که پروردگار عالم، زمین را با نور ولیّ و حجت خودش روشن خواهد نمود. در روایات دیگر هم از نورانیت حضرت مهدی(عج) صحبت شده ­است. امام رضا(ع) در وصف ایشان می­ فرمایند: «بأبی و أمّی سمیّ جدّی، شبیهی و شبیه موسی بن عمران، علیه جیوب النّور تتوقّد بشعاع ضیاء القدس؛ پدر و مادرم به فدایش، نام جدّ مرا دارد، شبیه من و شبیه موسی بن عمران است، بر او جامه­ هایی از نور است که از فروغ روشنایی قدس می ­درخشد.»(عیون أخبار الرضا، ج1، ص9)

بدون تردید حضرت مهدی(عج) در میان مردم رفت و آمد دارند، اگرچه مردم ایشان را نشناسند. بنابر این، امام(عج) در زمان غیبتْ همانند خورشید پنهان پشت ابر است که از نورش موجودات بهره می ­برند. امام صادق(ع) در پاسخ کسی که پرسیده بود: چگونه مردم از امام غایب استفاده می­ کنند؟ فرمودند: «همان گونه که از خورشید، وقتی که ابر آن را می­ پوشاند، استفاده می­ کنند.»(منتخب الاثر، ص271)

همچنان که در عالم ظاهر، باتوجه به طلوع آفتاب از سمت شرق نگاه­ ها به طرف مشرق دوخته می­ شود، در عالم معنا نیز برای دیدن طلوع آفتاب دین و حقیقت، مهدی موعود (عج) نگاه­ ها به طرف مشرق(مکه) است.