یادداشتهای پراکنده یک معلم

یادداشتهای پراکنده یک معلم

در این وبلاگ مطالبی در موضوعات دینی، ادبی و اجتماعی خواهم نوشت

اولیای دم شهدای کربلا

اولیای دم شهدای کربلا

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/03/07 17:49 ·

ولی یا اولیاء دم همان ورثه مقتول هستند که به سه گروه تقسیم می‌شوند:

گروه اول: پدر، مادر، فرزندان و فرزند فرزندان.

گروه دوم: اجداد، برادر، خواهر و فرزندان آن‌ها.

گروه سوم: عمو، عمه، دایی، خاله و فرزندان آن‌ها.

توضیح این که اگر یک نفر از گروه اول باقی‌مانده باشد نوبت به گروه دوم نمی‌رسد. در این مورد جنسیت مطرح نیست، دختر و مادر هم از اولیای دم محسوب می‌شوند و حق قصاص دارند.

به تصریح قرآن مجید ولیّ دم مقتول، حق قصاص و عفو دارد: «وَلاتَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلايُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا؛ و نفسى را كه خداوند حرام كرده است جز به حق نكشيد و هر كس مظلوم كشته شود، به سرپرست او قدرتى داده ‏ايم؛ پس نبايد در قتل زياده ‏روى كند زيرا او[از طرف شرع] يارى شده است.»(اسراء، آیه۳۳)

قاعده کلی در حق قصاص اولیای دم این است که در صورت تعدد آنها هر کدام، حق قصاص قاتل را به طور کامل دارند. البته در زمان تعدد اولیاء دم، اگر بعضی خواهان قصاص باشند و بعضی عفو کنند، کسی که خواهان قصاص است بایستی، بقیه دیه (مازاد بر استحقاق خود) را به سایر افراد که خواهان دیه می­ باشند، پرداخت کند.

در واقعه عاشورا خون مظلومانی به ناحق بر زمین ریخته شد و اولیاء دم اجازه و فرصت نیافتند تا قصاص کنند و از قاتلان انتقام بگیرند. حضرت ولی عصر(عج) در گروه اول(فرزند فرزند) وارثان قرار دارند که با وجود ایشان نوبت به گروه­ های بعدی نمی ­رسد. بنابر حکم شرع، آن حضرت(عج) حق قصاص و انتقام دارند.

 

یکی از القاب حضرت مهدی(ع) منتقم است و این حق انتقام را خداوند به ایشان داده است. امام محمّد باقر(ع) در جواب این سؤال که چرا فقط به امام عصر(عج) قائم گفته می ‏شود؟ فرمودند: «در آن ساعتی که دشمنان، جدّم امام حسین (ع) را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتی در حالی که ناله سر داده بودند، عرض کردند: پروردگارا، آیا از کسانی که برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید کردند در می‏ گذری؟ خداوند در جواب آنها فرمود: ای فرشتگان من، سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت، هرچند بعد از مدّت زمان زیادی. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امام‏ حسین(ع) را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یکی از آنان که در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین(ع) انتقام خواهم گرفت.»(دلائل‏ الامامة، ص239) همچنین آن حضرت(ع) به صراحت اعلام کردند: «ما اولیای دم امام حسین(ع) هستیم. هنگامی که قائم(عج) ما قیام کند خون امام حسین(ع) را پی‏گیری خواهد نمود.» (ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج4، ص560)

این حقیقت در دعای ندبه نیز مطرح شده است: «...أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِکَربَلا...؛ کجاست آن عزیزی که خون شهید کربلا را پس خواهد گرفت...»(مفاتیح الجنان، دعای ندبه) همچنین نقل شده است که حضرت مهدی(عج) در خطبه ­ای که پس از ظهور برای مردم خواهند خواند ضمن اشاره به شهادت امام حسین(ع) موضوع انتقام از ستمگران را مطرح خواهند نمود: «ای مردم جهان، منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهی که همه ستمگران را به سزای اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. ای اهل عالم، جدّم حسین بن علی(ع) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارک او را عریان در روی خاک­ها رها کردند. دشمنان از روی کینه ­توزی جدم حسین(ع) را ناجوانمردانه کشتند...»(الزام‏ الناصب، ج2، ص282)

در فرهنگ شیعه، حضرت ولی عصر(عج) به عنوان«خون خواه شهیدان کربلا» شناخته شده‌اند. در کنارهم بودن این دو نام، یک حکایت ناتمام را برای شیعیان یادآوری می­ کند؛ حکایتی که امام حسین(ع) آن را آغاز نمودند و حضرت حجت(عج) آن را به پایان خواهند رساند.

شوق شهادت

شوق شهادت

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/06 06:10 ·

در نظام ارزشى اسلام، شهادت در راه خدا یک معیار اصیل معنوى است که سایر امتیازات انسانى و اعمال صالح یک فرد مسلمان را تحت­ الشعاع خود قرار مى ‏دهد و جایگاهى بس رفیع دارد. رسول گرامی اسلام(ص) در این مورد مى فرمایند: «فوق کلّ ذى برٍّ، برٌّ حتى تقتل الرّجل فى سبیل اللّه فاذا قتل فى سبیل اللّه فلیس فوقه برٌّ؛ بالاتر از هر نیکى، نیکى دیگرى است تا اینکه شخص در راه خدا به شهادت برسد. هنگامى که در راه خدا به شهادت رسید، دیگر بالاتر از آن نیکى وجود ندارد.»(اصول کافى، ج 2، ص348)

مولای متقیان على(ع) در خطبه ­ای فرمودند: «فانّ الجهاد بابٌ من ابواب الجنّة فتحه اللّه لخاصّة اولیائه و هو لباس التّقوى و درع اللّه الحصینة و جنّته الوثیقه فمن ترکه رغبه عنه البسه اللّه ثوب الذّلّ و شمله البلاء و دیّث بالصّغار و القماءة و ضرب على قلبه بالاسهاب و ادیل الحقّ منه بتضییع الجهاد و سیم الخسف و منع النّصف؛ جهاد در راه خدا، درى از درهاى بهشت است که خداوند آن را به روى دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداوند است. کسى که جهاد را ناخوشایند دانسته و ترک کند، خداوند لباس ذلت و خوارى را بر او مى ‏پوشاند و دچار بلا و مصیبت مى شود و کوچک و ذلیل مى‏ گردد، دل او در پرده گمراهى مانده و حق از او روى مى‏ گرداند به جهت ترک جهاد به خوارى محکوم و از عدالت محروم است.»(نهج البلاغه، خطبه27)

شهادت معامله‏ عزتمندانه انسان­ هاى وارسته با خداوند و راه میانبری برای رسیدن به مقصد نهایى و هدف والاى الهى است که آنها را به حیاتى جاودانه و ابدی می­ رساند: «ولاتحسبن الّذین قتلوا فى سبیل اللّه امواتاً بل احیاءٌ عند ربّهم یرزقون؛ هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شده‏ اند، مردگانند، بلکه آنان زنده ‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏ شوند.»(آل عمران، آیه169)

زنده کدام است بر هوشیار              آنکه بمیرد به سر کوى یار

سعدى

این عقیده و معرفت باعث شده بود که یاران امام حسین با شوق وصف ناپذیری از شهادت استقبال کنند. محمد بن عماره، از پدرش نقل می ­کند که به امام صادق(ع) عرض کردم: «اخبرنی عن اصحاب الحسین(ع) و إقدامهم علی الموت. فقال: إنهم کشف لهم الغطاء حتی راوا منازلهم من الجنه، فکان الرجل منهم یقدم علی القتل لیبادر إلی حوراء یعانقا و إلی مکانه من الجنه؛ مرا از یاران امام حسین(ع) خبر ده که چگونه بر مرگ می ­شتافتند؟ فرمودند: همانا پرده[عادت و غفلت] از پیش دیده آنان برداشته شده بود تا آنجا که جایگاه خویش را در بهشت می­ دیدند. هر مرد از آنان چنان بود که وقتی به سوی مرگ، گام برمی­ داشت؛ گویی که می­ رفت تا با حوری­ های بهشت هم آغوش گردد و جایگاه خود در بهشت را دریابد.»(علل الشرایع، ج1، ص229)

یاران امام حسین(ع)

یاران امام حسین(ع)

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/04 06:55 ·

در باره تعداد ياران امام حسين(ع) روایت ­های مختلفی وجود دارد؛ مسعودى تعداد آنها را ششصد نفر ـ پانصد سواره و صد پياده ـ نقل کرده است.(مروج الذهب، ج3، ص70) عمار دهنى به نقل از امام باقر(ع) می­ گوید: که آنها  یکصد و چهل و پنج نفر ـ صد نفر پياده و چهل و پنج نفر سواره ـ بوده ­اند.(تاريخ طبرى، ج5، ص389) حصين بن عبدالرحمن از سعد بن عبيده ـ كه خود شاهد ماجرا بوده است ـ آنها را صد نفر اعلام کرده است.( همان ، ص393)

شيخ مفيد(ارشاد، ص233)، ابوحنيفه دينورى(الاخبارالطوال، ص256)، يعقوبى(تاريخ يعقوبى، ج2، ص230) و خوارزمى(مقتل الحسين، ج2، ص4) قول هفتاد و دو نفر ـ سی و دو نفر سواره و چهل نفر پياده ـ را برگزيده ­اند. راوى اين نقل، ضحاك بن عبدالله مشرقى از لشكريان امام حسين(ع) است. او از امام(ع) اجازه خواست، تا هنگامى كه مقاومت و جهادش ثمر دارد، بماند و وقتى ديد مقاومتش بى اثر است برگردد؛ امام(ع) هم به او اجازه دادند. بر اين اساس او روز عاشورا مردانه جنگيد و در ساعت­هاى پايانى ـ قبل از اینکه حضرت سيدالشهدا(ع) به شهادت رسند ـ با اجازه ایشان از معركه گريخت و جان سالم به در برد.

به نظر می ­رسد اين نقل به واقعیت نزديكتر است، هرچند نمى ­توان نقل­ هاى ديگر را به كلى رد كرد، زيرا مراحل سفر مختلف بوده­ است؛ چه بسا در مرحله ­اى تعداد ياران حضرت بيشتر و در مرحله ديگر كمتر بوده­ اند. در آغاز حرکت تعدادى با اين فکر كه امام حسين(ع) به كوفه خواهند رفت و حكومت يزيديان را نابود كرده، قدرت را به دست مى­ گیرند و آنها هم در اين راستا به نوایی مى­ رسند! به حضرت ملحق شدند و زمانی که اخبار نگران­ کننده از كوفه رسيد، برگشتند. شاید در آغاز ششصد نفر بوده­ اند و به تدريج به یکصد و چهل و پنچ نفر و یکصد نفر رسيدند و در پايان آنان كه تا آخرين لحظه ماندند و مقاومت كردند هفتاد و دو تن بوده ­اند.

آنان که در رکاب امام حسین(ع) به فيض شهادت رسيدند، جمعي از بني هاشم بودند و جمعي از مردم مدينه که با آن حضرت(ع) آمده بودند، برخي در مکه و طول راه و برخي‏ هم از کوفه به ایشان پيوستند. کساني هم در راه نهضت‏ حسيني، پيش از عاشورا شهيد شدند که آنان نيز جزء اصحاب آن حضرت(ع) به شمار مي‏ آيند.

یاران شهادت طلب و با وفاي امام حسين(ع) نمونه بارز مؤمنان واقعی بودند. از خصوصيات آنان می توان به اطاعت محض و عاشقانه، هماهنگي کامل با رهبري، سازش ناپذيري، قاطعيت و عزم راسخ، آزادگي، دارای يقين، بصير و ... اشاره نمود

پایداری

پایداری

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/01 10:53 ·

اگر چه اغلب انسان­ ها در دفاع از فکر و عقیده خود ـ اعم از حق و باطل ـ مقاومت می­ کنند؛ اما قرآن­ کریم، استقامت و پایداری در راه حق را مورد تمجید و تحسین قرار داده است: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقَامُوا تَتَنزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلَئکهُ أَلاتخَافُوا وَ لاتحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالجْنَّهِ الَّتى کُنتُمْ تُوعَدُونَ؛ آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، ‌فرشتگان بر آنها نازل می‌شوند و[به آنها می‌گویند] نترسید و محزون نباشید و شاد باشید به بهشتی که وعده داده شده‌اید.»(فصلت، آیه30)

خداوند متعال ضمن تمجید از این نوع استقامت، پیامبر و مومنان را به آن امر فرموده است: «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ وَ لاتَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ پس همان گونه كه دستور يافته ‏اى ايستادگى كن و هر كه با تو توبه كرده [نيز چنين كند] و طغيان نكنيد كه او به آنچه انجام مى‏ دهيد بيناست.»(هود، آیه۱۱۲)

بعد از پیامبر گرامی اسلام (ص) که مظهر واقعی پایداری و استقامت بودند، امامان معصوم(ع) نیز هر کدام به نوعی این راه را ادامه داده­ و با استقامتی برگرفته از شیوه پیغمبر اکرم(ص) مردم را به پایداری دعوت نمودند. امام حسین (ع) یکی از آن امامان بوده ­اند که در واقعه‌ عاشورا استقامت بی­ نظیری از خود به نمایش گذاشتند.

در مورد صبر و پایداری امام حسین(ع) در واقعه عاشورا روایات زیادی نقل شده است که به نقل یکی از آنها بسنده می کنیم. امام سجاد(ع) ـ که شاهد نبرد حق و باطل در واقعه عاشورا بوده ­اند ـ می­ فرمایند: «لما اشتدت الأمر بالحسين بن علي بن أبي طالب(ع) نظر اليه من كان معه، فاذا هو بخلافهم لأنهم كلما اشتد الأمر تغيرت ألوانهم و ارتعدت فرائصهم و وجلت قلوبهم و كان الحسين(ع) و بعض من معه من خصائصه تشرق الوانهم و تهدی جوارحهم و تسكن نفوسهم، فقال بعضهم لبعض: انظروا لايبالي بالموت! فقال لهم الحسين(ع): صبرا بني الكرام، فما الموت الا قنطره تعبر بكم عن البؤس و الضراء الي الجنان الواسعة و النعيم الدائمة، فأيكم يكره أن ينتقل من سجن الي قصر، و ما هؤ لأعدائكم الا كمن ينتقل من قصر الي سجن و عذاب. ان أبي حدثني عن رسول الله(ص) ان الدنيا سجن المؤمن و جنه الكافر و الموت جسر هؤلاء الي جناتهم و جسر هؤلاء الي جحيمهم، ماكذبت و لاكذبت؛ هنگامي كه كار بر[امام] حسين(ع) سخت شد كساني كه با او بودند آن­ حضرت(ع) را نگريسته و ديدند كه حال امام(ع) بر خلاف ايشان است، زيرا آنها اين­گونه بودند كه هرچه كار سخت­تر مي­ شد رنگ ایشان دگرگون گشته و لرزه بر اندام آنها افتاده بود و ترس دل­هایشان را فراگرفته بود. [امام] حسين(ع) و برخي از همراهان خاص آن­ حضرت(ع) رنگ   هایشان درخشيده و اعضاي بدن­هایشان آرام گشته و دلهايشان تسكين يافته بود. آنها[با ديدن اين منظره] به يكديگر گفتند: بنگريد كه او از مرگ باكي ندارد! امام حسین(ع) به آنها فرمودند: آرام باشيد و بردبار! اي كريم زادگان، به راستي مرگ جز پلي نيست كه شما را از سختي­ ها و فشارها به سوي باغ های فراخناك و نعمت­های جاويدان عبور دهد، كدام يك از شما است كه نخواسته باشد از زنداني به قصر منتقل گردد؟ اما براي دشمنان شما، مرگ جز آن نيست كه از قصري به زندان و عذابي منتقل گردند، به راستي پدرم از رسول خدا(ص) براي من حديث كرد: كه همانا دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است و مرگ پل اينها است به سوي بهشت­هایشان، و پل آنها است به سوي دوزخ­هایشان، دروغ نگفتم و به من هم دروغ نگفته ­اند.» (معانی الاخبار، ص288)

در زيارت ناحيه مقدسه، خطاب به امام حسين(ع) عرض مى ­کنيم: «...لقد عجبت من صبرك ملائكة السماوات ...؛ همانا از صبر تو فرشتگان آسمان به تعجّب افتادند.»(بحارالانوار، ج 98، ص239) چه صبري بالاتر از اين كه طفل شيرخوار خود را براي طلب جرعه آبی پيش دشمنان مي ­برند تا شايد غريزه عاطفه و ترحم را در دل تيره آنان بيدار كنند ولي دشمنان پست فطرت به جاي آب با تير زهرآگين او را در آغوش پدر به شهادت مي ­رسانند، باز امام صبر و شكيبایی را از دست نمی­ دهند و با كمال متانت و بردباری به مأموريت مقدس خود ادامه می دهند.