یادداشتهای پراکنده یک معلم

یادداشتهای پراکنده یک معلم

در این وبلاگ مطالبی در موضوعات دینی، ادبی و اجتماعی خواهم نوشت

یاران امام حسین(ع)

یاران امام حسین(ع)

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/04 06:55 ·

در باره تعداد ياران امام حسين(ع) روایت ­های مختلفی وجود دارد؛ مسعودى تعداد آنها را ششصد نفر ـ پانصد سواره و صد پياده ـ نقل کرده است.(مروج الذهب، ج3، ص70) عمار دهنى به نقل از امام باقر(ع) می­ گوید: که آنها  یکصد و چهل و پنج نفر ـ صد نفر پياده و چهل و پنج نفر سواره ـ بوده ­اند.(تاريخ طبرى، ج5، ص389) حصين بن عبدالرحمن از سعد بن عبيده ـ كه خود شاهد ماجرا بوده است ـ آنها را صد نفر اعلام کرده است.( همان ، ص393)

شيخ مفيد(ارشاد، ص233)، ابوحنيفه دينورى(الاخبارالطوال، ص256)، يعقوبى(تاريخ يعقوبى، ج2، ص230) و خوارزمى(مقتل الحسين، ج2، ص4) قول هفتاد و دو نفر ـ سی و دو نفر سواره و چهل نفر پياده ـ را برگزيده ­اند. راوى اين نقل، ضحاك بن عبدالله مشرقى از لشكريان امام حسين(ع) است. او از امام(ع) اجازه خواست، تا هنگامى كه مقاومت و جهادش ثمر دارد، بماند و وقتى ديد مقاومتش بى اثر است برگردد؛ امام(ع) هم به او اجازه دادند. بر اين اساس او روز عاشورا مردانه جنگيد و در ساعت­هاى پايانى ـ قبل از اینکه حضرت سيدالشهدا(ع) به شهادت رسند ـ با اجازه ایشان از معركه گريخت و جان سالم به در برد.

به نظر می ­رسد اين نقل به واقعیت نزديكتر است، هرچند نمى ­توان نقل­ هاى ديگر را به كلى رد كرد، زيرا مراحل سفر مختلف بوده­ است؛ چه بسا در مرحله ­اى تعداد ياران حضرت بيشتر و در مرحله ديگر كمتر بوده­ اند. در آغاز حرکت تعدادى با اين فکر كه امام حسين(ع) به كوفه خواهند رفت و حكومت يزيديان را نابود كرده، قدرت را به دست مى­ گیرند و آنها هم در اين راستا به نوایی مى­ رسند! به حضرت ملحق شدند و زمانی که اخبار نگران­ کننده از كوفه رسيد، برگشتند. شاید در آغاز ششصد نفر بوده­ اند و به تدريج به یکصد و چهل و پنچ نفر و یکصد نفر رسيدند و در پايان آنان كه تا آخرين لحظه ماندند و مقاومت كردند هفتاد و دو تن بوده ­اند.

آنان که در رکاب امام حسین(ع) به فيض شهادت رسيدند، جمعي از بني هاشم بودند و جمعي از مردم مدينه که با آن حضرت(ع) آمده بودند، برخي در مکه و طول راه و برخي‏ هم از کوفه به ایشان پيوستند. کساني هم در راه نهضت‏ حسيني، پيش از عاشورا شهيد شدند که آنان نيز جزء اصحاب آن حضرت(ع) به شمار مي‏ آيند.

یاران شهادت طلب و با وفاي امام حسين(ع) نمونه بارز مؤمنان واقعی بودند. از خصوصيات آنان می توان به اطاعت محض و عاشقانه، هماهنگي کامل با رهبري، سازش ناپذيري، قاطعيت و عزم راسخ، آزادگي، دارای يقين، بصير و ... اشاره نمود

پایداری

پایداری

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/01 10:53 ·

اگر چه اغلب انسان­ ها در دفاع از فکر و عقیده خود ـ اعم از حق و باطل ـ مقاومت می­ کنند؛ اما قرآن­ کریم، استقامت و پایداری در راه حق را مورد تمجید و تحسین قرار داده است: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقَامُوا تَتَنزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلَئکهُ أَلاتخَافُوا وَ لاتحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالجْنَّهِ الَّتى کُنتُمْ تُوعَدُونَ؛ آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، ‌فرشتگان بر آنها نازل می‌شوند و[به آنها می‌گویند] نترسید و محزون نباشید و شاد باشید به بهشتی که وعده داده شده‌اید.»(فصلت، آیه30)

خداوند متعال ضمن تمجید از این نوع استقامت، پیامبر و مومنان را به آن امر فرموده است: «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ وَ لاتَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ پس همان گونه كه دستور يافته ‏اى ايستادگى كن و هر كه با تو توبه كرده [نيز چنين كند] و طغيان نكنيد كه او به آنچه انجام مى‏ دهيد بيناست.»(هود، آیه۱۱۲)

بعد از پیامبر گرامی اسلام (ص) که مظهر واقعی پایداری و استقامت بودند، امامان معصوم(ع) نیز هر کدام به نوعی این راه را ادامه داده­ و با استقامتی برگرفته از شیوه پیغمبر اکرم(ص) مردم را به پایداری دعوت نمودند. امام حسین (ع) یکی از آن امامان بوده ­اند که در واقعه‌ عاشورا استقامت بی­ نظیری از خود به نمایش گذاشتند.

در مورد صبر و پایداری امام حسین(ع) در واقعه عاشورا روایات زیادی نقل شده است که به نقل یکی از آنها بسنده می کنیم. امام سجاد(ع) ـ که شاهد نبرد حق و باطل در واقعه عاشورا بوده ­اند ـ می­ فرمایند: «لما اشتدت الأمر بالحسين بن علي بن أبي طالب(ع) نظر اليه من كان معه، فاذا هو بخلافهم لأنهم كلما اشتد الأمر تغيرت ألوانهم و ارتعدت فرائصهم و وجلت قلوبهم و كان الحسين(ع) و بعض من معه من خصائصه تشرق الوانهم و تهدی جوارحهم و تسكن نفوسهم، فقال بعضهم لبعض: انظروا لايبالي بالموت! فقال لهم الحسين(ع): صبرا بني الكرام، فما الموت الا قنطره تعبر بكم عن البؤس و الضراء الي الجنان الواسعة و النعيم الدائمة، فأيكم يكره أن ينتقل من سجن الي قصر، و ما هؤ لأعدائكم الا كمن ينتقل من قصر الي سجن و عذاب. ان أبي حدثني عن رسول الله(ص) ان الدنيا سجن المؤمن و جنه الكافر و الموت جسر هؤلاء الي جناتهم و جسر هؤلاء الي جحيمهم، ماكذبت و لاكذبت؛ هنگامي كه كار بر[امام] حسين(ع) سخت شد كساني كه با او بودند آن­ حضرت(ع) را نگريسته و ديدند كه حال امام(ع) بر خلاف ايشان است، زيرا آنها اين­گونه بودند كه هرچه كار سخت­تر مي­ شد رنگ ایشان دگرگون گشته و لرزه بر اندام آنها افتاده بود و ترس دل­هایشان را فراگرفته بود. [امام] حسين(ع) و برخي از همراهان خاص آن­ حضرت(ع) رنگ   هایشان درخشيده و اعضاي بدن­هایشان آرام گشته و دلهايشان تسكين يافته بود. آنها[با ديدن اين منظره] به يكديگر گفتند: بنگريد كه او از مرگ باكي ندارد! امام حسین(ع) به آنها فرمودند: آرام باشيد و بردبار! اي كريم زادگان، به راستي مرگ جز پلي نيست كه شما را از سختي­ ها و فشارها به سوي باغ های فراخناك و نعمت­های جاويدان عبور دهد، كدام يك از شما است كه نخواسته باشد از زنداني به قصر منتقل گردد؟ اما براي دشمنان شما، مرگ جز آن نيست كه از قصري به زندان و عذابي منتقل گردند، به راستي پدرم از رسول خدا(ص) براي من حديث كرد: كه همانا دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است و مرگ پل اينها است به سوي بهشت­هایشان، و پل آنها است به سوي دوزخ­هایشان، دروغ نگفتم و به من هم دروغ نگفته ­اند.» (معانی الاخبار، ص288)

در زيارت ناحيه مقدسه، خطاب به امام حسين(ع) عرض مى ­کنيم: «...لقد عجبت من صبرك ملائكة السماوات ...؛ همانا از صبر تو فرشتگان آسمان به تعجّب افتادند.»(بحارالانوار، ج 98، ص239) چه صبري بالاتر از اين كه طفل شيرخوار خود را براي طلب جرعه آبی پيش دشمنان مي ­برند تا شايد غريزه عاطفه و ترحم را در دل تيره آنان بيدار كنند ولي دشمنان پست فطرت به جاي آب با تير زهرآگين او را در آغوش پدر به شهادت مي ­رسانند، باز امام صبر و شكيبایی را از دست نمی­ دهند و با كمال متانت و بردباری به مأموريت مقدس خود ادامه می دهند.