یادداشتهای پراکنده یک معلم

یادداشتهای پراکنده یک معلم

در این وبلاگ مطالبی در موضوعات دینی، ادبی و اجتماعی خواهم نوشت

زشت و زیبا

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/04/12 18:02 ·

چنان که از آیات و روایات استنباط می ­شود، اشیاء و موجودات در جهان مادی دو دسته هستند. یک دسته متناسب با طبیعت کمالی خود(زیبا) می ­باشند و یک دسته در تناقض آن(زشت) که هر یک از آنها، بازتاب حقیقت ظرفیت خویش در عالم امکان می­ باشند.

به اعتقاد ما، هر موجودی ـ با توجه به ظرفیت خویش ـ بازتابی از نور کمال الهی می­ باشد که بر او تابیده است. بعضی از مخلوقات با توجه به محدودیت ظرفیت، نمی ­توانند بازتاب درستی از کمالات الهی را داشته باشند در نتیجه با مراتب گوناگون نواقص در جهان مادی ظاهر می شوند.

همه مخلوقات با توجه به ظرفیت ­ها و محدودیت ­ها، طبقه بندی می­ شوند. چیزهایی که از ظرفیت بیشتری برخوردار هستند و کمالات بیشتری دارند، طاهر و پاک شناخته شده و آنهایی که از ظرفیت کمتری برخوردارند، خبیث و ناپاک معرفی می­ گردند.

در بیان نورانی قرآن مجید، چیزهایی که ظرفیت ناقصی دارند و تاثیرات سوئی بر انسان می­ گذارند رجس، رجز، سوء، خبیث و نجس و... نامیده شده ­اند تا آدمی از آنها پرهیز کند؛ زیرا انسان با نزدیکی به آنها، ساختار وجودی خود را آلوده می کند. به عنوان مثال، نزدیکی و بهره ­مندی حضرت آدم(ع) و همسرش از یک درخت خبیث، زشتی­ های بدن آنها را آشکار ساخت، به گونه ای که ناچار به پوشاندن آن با برگ­ های درختان بهشتی شدند: « وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لاتَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ* فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَ قَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ* وَ قَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ* فَدَلاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ نَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ* قَالا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛ و اى آدم تو با جفت‏ خويش در آن باغ سكونت گير و از هر جا كه خواهيد بخوريد و[لى] به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد شد. پس شيطان آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان برايشان پوشيده مانده بود براى آنان نمايان گرداند و گفت: پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرد جز [براى] آنكه [مبادا] دو فرشته گرديد يا از [زمره] جاودانان شويد و براى آن دو سوگند ياد كرد كه من قطعا از خيرخواهان شما هستم. پس آن دو را با فريب به سقوط كشانيد پس چون آن دو از [ميوه] آن درخت چشيدند برهنگى‏ هايشان بر آنان آشكار شد و به چسبانيدن برگ[هاى درختان] بهشت بر خود آغاز كردند و پروردگارشان بر آن دو فرمود: مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت‏ شيطان براى شما دشمنى آشكار است؟ گفتند: پروردگارا ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلما از زيانكاران خواهيم بود.» (اعراف، آیات ۲۳ـ19)

هم چنان که تقرب به یک میوه ممنوعه(نهی ارشادی) در ساختمان بدن انسان تاثیر منفی دارد و موجب آشکار شدن پلشتی­ های تن آدمی می ­شود، بهره­ مندی از حرام­ ها( نهی مولوی) نیز تاثیر شگرفی در جان آدمی خواهد داشت. وقتی که خوردن از میوه درخت ممنوعه، آدم و حوا را از بهشت بیرون کرد؛ بدیهی است انجام محرمات، مانع ورود انسان به بهشت خواهد شد.

آن چنان که از احکام شرعی استنباط می ­شود، اموری که حرام و مکروه اعلام شده ­اند یا تاثیر منفی در جسم دارند (مانند حرمت طلا بر مردان) یا بر روح (مانند حرمت شراب و قمار) در مقابل واجبات و مستحبات به اموری تعلق گرفته است یا بر جسم انسان مفید است(مانند مسواک زدن) یا بر روح (مانند نماز خواندن)

به بیان ساده و اجمالی می ­توان گفت که همه پاکیزه­ ها، حلال و همه ناپاک­ ها، حرام است: «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَ الإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ کسانی كه از اين فرستاده پيامبر امّی كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مى يابند پيروى مى كنند [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مى ‏دهد و از كار ناپسند باز مى­ دارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مى‏ گرداند و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است، برمى­ دارد؛ پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند آنان همان رستگارانند.»(اعراف، آیه۱۵۷)

به عنوان مثال، علت وجوب اجتناب از شراب، قمار، بت­ها و تيرهاى قرعه ناپاک­ بودن آنهاست: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الأَنْصَابُ وَ الأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد شراب و قمار و بت ­ها و تيرهاى قرعه پليد هستند [و] از عمل شيطانند پس از آنها دورى گزينيد باشد كه رستگار شويد.» (مائده، آیه۹۰) بدیهی است کسی که به بهره ­مندی از خبیث و پلشت عادت کرده باشد نمی تواند به بهشت پاکی ­ها درآید. این اشخاص ساختار وجودی خود را به گونه­ای ساخته ­اند که مناسب دوزخی است که مجتمع همه خباثت هاست.

بنابر این، عقل و شرع حکم می­ کند که انسان از پاکی­ ها(حلال­ ها) برای دست­یابی به کمال بهره گیرد و از پلشتی­ ها(حرام ها) برای رهایی از آسیب­ های آن پرهیز نماید. بزرگترین و مهمترین پلشتی­ ها که زمین و آسمان را آلوده کرده است کفر، شرک، نفاق، ظلم، تبعیض، دروغ و... می ­باشد که پاک کردن زمین از آنها کار انسان­های معمولی نیست؛ ان شاء الله حضرت ولی عصر (عج) به امر الهی ظهور می فرمایند و جهان را از این آلودگی ­ها پاک می نمایند.

آفرینش انسان

آفرینش انسان

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/13 23:27 ·

در مورد مبدأ پیدایش انسان تعابیر مختلفی در قرآن کریم مطرح شده است:

الف ـ گِل: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ؛ اوست كسى كه شما را از گِل آفريد آنگاه مدتى را[براى شما] مقرر داشت و اجل حتمى نزد اوست سپس شما ترديد مى‏ كنيد.»(انعام، آیه2) همچنین آیه: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ؛ همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد.»(سجده، آیه۷)

ب ـ آب: «وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَ صِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا؛ و اوست كسى كه از آب بشرى آفريد و او را[داراى خويشاوندى] نسبى و دامادى(سببی) قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست.»(فرقان، آیه۵۴) همچنین آیه:  «فَلْيَنْظُرِ الإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ* خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ* يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرَائِبِ؛ پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آب جهنده ‏اى خلق شده[كه] از صلب مرد و ميان استخوان ­هاى سينه زن بيرون مى ‏آيد.»(طارق،آیات7ـ5)

پ ـ نطفه: «خَلَقَ الإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ؛ انسان را از نطفه اى آفريده است، آنگاه او دشمنی آشكار است.»(نحل، آیه۴) همچنین آیه: «إِنَّا خَلَقْنَا الإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا؛ ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم و او را مى ‏آزماييم بدين جهت او را شنوا و بينا قرار داديم.»(دهر، آیه۲)

ت ـ خاک و نطفه: «یَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِمُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لايَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا...؛ اى مردم اگر در باره برانگيخته شدن در شك هستيد پس[بدانيد] كه ما شما را از خاك آفريده ‏ايم، سپس از نطفه سپس از علقه آنگاه از مضغه داراى خلقت كامل و خلقت ناقص تا[قدرت خود را] بر شما روشن گردانيم و آنچه را اراده مى‏ كنيم تا مدتى معين در رحم­ ها قرار مى‏ دهيم آنگاه شما را[به صورت] كودك برون مى ‏آوريم، سپس[ادامه مى ‏دهيم] تا به حد رشدتان برسيد و برخى از شما مى ‏ميرد و برخى از شما به غايت پيرى مى ‏رسد به گونه ‏اى كه پس از دانستن، چيزى نمى‏ داند...»(حج، آیه۵) همچنین آیه: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلا مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ او همان كسى است كه شما را از خاكى آفريد سپس از نطفه‏ اى، آنگاه از علقه اى و بعد شما را[به صورت] كودكى بر مى ‏آورد تا به كمال قوت خود برسيد و تا سالمند شويد و از ميان شما كسى است كه مرگ پيش‏رس مى ‏يابد و تا به مدتى كه مقرر است برسيد و اميد كه در انديشه فرو رويد.» (غافر، آیه۶۷)

اگر چه در ظاهر اختلافی بین آیات دیده می ­شود ولی با تأمل در آیات فوق الذکر می­ توان دریافت که اختلافی وجود ندارد بلکه مراحل گوناگون خلقت انسان مدنظر بوده است. بنابر این، خاکی بودن انسان یا از این جهت است که آفرینش همه انسان­ ها به حضرت آدم(ع) منتهی می ­شود و خلقت حضرت آدم(ع) از خاک بوده است و یا اینکه خاک به مواد غذایی و مواد غذایی به نطفه تبدیل می­ شود. به بیان ساده، خاک مبدأ نطفه و نطفه مبدأ انسان می باشد.

مصلحت

مصلحت

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/11 23:42 ·

بر اساس آموزه‌های دینی، آفرینش که بر پایه بهترین نظام ایجاد شده است با حکمت الهی اداره می ­شود. اگر نقص و عیبی از قبیل معلولیت، بیماری، سیل، زلزله و... به چشم خورد، نباید به خداوند عالم و قادر نسبت داده شود؛ چرا که لطف الهی به صورت یکسان برتمام هستی افاضه می­ شوند. بدیهی است این دنیا مقدمه ای برای آخرت است و قابلیت آن را ندارد که یک نظام کاملی باشد. به تصریح قرآن مجید دنیا نسبت آخرت مانند بازی کودکانه است: «وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاتَعْقِلُونَ؛ و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست و قطعا سراى بازپسين براى كسانى كه پرهيزگارى مى ­كنند بهتر است آيا نمى ‏انديشيد؟»(انعام، آیه 32) البته این نظام بازیگونه دنیا هم بر اساس حکمتی است که خداوند برای آن در نظر گرفته است.

به هر واقعه ­ای که با خواست و مشیت الهی اتفاق می ­افتد، قضا و قدر گفته می­ شود. به بیان قرآن مجید، حوادث جهان بر اساس مقدرات الهی رخ می‌دهد: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ؛ ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريده ‏ايم.» (قمر، آیه49) امام کاظم(ع) فرمودند: «خداوند سبحان چیزی را امضاء و اجرا می‌کند که قضایش را رانده باشد و قضای چیزی را می‌راند که تقدیرش کرده باشد و چیزی را مقدر می‌سازد که اراده کرده باشد. پس مشیت او به علم او و اراده‌اش با مشیتش و تقدیرش با اراده‌اش و قضایش با تقدیرش و امضایش با قضایش صورت می‌گیرد.»(توحید صدوق، ص334)

همراه با حکمت و مشیت الهی، مصلحت هم وجود دارد؛ به این معنا که چیزی با چیزی چنان تناسب و سازگار است که خلل و نقصی را موجب نمی‌شود. بنابر این هر چیزی که مفید و سازنده باشد و با اهداف انسان سازگار شده و نقص و فسادی را موجب نشود، مصلحت است. در فرهنگ قرآنی مصلحت و مفسده در مقابل هم هستند و علم آن پیش خداست. انسان چیزهایی را مصلحت می‌داند در حالی که مفسده است و برعکس: «وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَ اللّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لاَتَعْلَمُونَ؛ و بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و آن برای شما بد است و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.»(بقره، آیه216)

علت این گرایش اشتباه (دوست داشتن شرّ و دوست نداشتن خیر)، بضاعت اندک علمی است: «وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ مَاأُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلا قَلِيلا؛ و در باره روح از تو مى ‏پرسند بگو روح از[سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.»(اسراء، آیه۸۵) و به علت بی اطلاعی از عواقب بسیاری از اتفاقات و حوادث، بازخورد مناسبی نسبت به آنها ندارد.

گاه مصلحت اقتضا می‌کند چیزی از انسانی گرفته شود و گاه مصلحت است چیزی به او داده شود. این گرفتن‌‌ها و دادن‌‌ها بر اساس حکمت و مصلحت است. بسیاری از مسائلی که انسان در زندگی با آنها برخورد می­ کند، یا حکمتی در آن وجود دارد و یا مصلحتی؛ وظیفه انسان پذیرش بدون چون و چرای آنهاست.

آن کس که توانگرت نمی ­گرداند               او مصلحت تو از تو بهتر داند

سعدی