مصلحت
بر اساس آموزههای دینی، آفرینش که بر پایه بهترین نظام ایجاد شده است با حکمت الهی اداره می شود. اگر نقص و عیبی از قبیل معلولیت، بیماری، سیل، زلزله و... به چشم خورد، نباید به خداوند عالم و قادر نسبت داده شود؛ چرا که لطف الهی به صورت یکسان برتمام هستی افاضه می شوند. بدیهی است این دنیا مقدمه ای برای آخرت است و قابلیت آن را ندارد که یک نظام کاملی باشد. به تصریح قرآن مجید دنیا نسبت آخرت مانند بازی کودکانه است: «وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاتَعْقِلُونَ؛ و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست و قطعا سراى بازپسين براى كسانى كه پرهيزگارى مى كنند بهتر است آيا نمى انديشيد؟»(انعام، آیه 32) البته این نظام بازیگونه دنیا هم بر اساس حکمتی است که خداوند برای آن در نظر گرفته است.
به هر واقعه ای که با خواست و مشیت الهی اتفاق می افتد، قضا و قدر گفته می شود. به بیان قرآن مجید، حوادث جهان بر اساس مقدرات الهی رخ میدهد: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ؛ ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريده ايم.» (قمر، آیه49) امام کاظم(ع) فرمودند: «خداوند سبحان چیزی را امضاء و اجرا میکند که قضایش را رانده باشد و قضای چیزی را میراند که تقدیرش کرده باشد و چیزی را مقدر میسازد که اراده کرده باشد. پس مشیت او به علم او و ارادهاش با مشیتش و تقدیرش با ارادهاش و قضایش با تقدیرش و امضایش با قضایش صورت میگیرد.»(توحید صدوق، ص334)
همراه با حکمت و مشیت الهی، مصلحت هم وجود دارد؛ به این معنا که چیزی با چیزی چنان تناسب و سازگار است که خلل و نقصی را موجب نمیشود. بنابر این هر چیزی که مفید و سازنده باشد و با اهداف انسان سازگار شده و نقص و فسادی را موجب نشود، مصلحت است. در فرهنگ قرآنی مصلحت و مفسده در مقابل هم هستند و علم آن پیش خداست. انسان چیزهایی را مصلحت میداند در حالی که مفسده است و برعکس: «وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَ اللّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لاَتَعْلَمُونَ؛ و بسا چیزی را خوش نمیدارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست میدارید و آن برای شما بد است و خدا میداند و شما نمیدانید.»(بقره، آیه216)
علت این گرایش اشتباه (دوست داشتن شرّ و دوست نداشتن خیر)، بضاعت اندک علمی است: «وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ مَاأُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلا قَلِيلا؛ و در باره روح از تو مى پرسند بگو روح از[سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.»(اسراء، آیه۸۵) و به علت بی اطلاعی از عواقب بسیاری از اتفاقات و حوادث، بازخورد مناسبی نسبت به آنها ندارد.
گاه مصلحت اقتضا میکند چیزی از انسانی گرفته شود و گاه مصلحت است چیزی به او داده شود. این گرفتنها و دادنها بر اساس حکمت و مصلحت است. بسیاری از مسائلی که انسان در زندگی با آنها برخورد می کند، یا حکمتی در آن وجود دارد و یا مصلحتی؛ وظیفه انسان پذیرش بدون چون و چرای آنهاست.
آن کس که توانگرت نمی گرداند او مصلحت تو از تو بهتر داند
سعدی