عدالت

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/04/14 11:41 ·

دادگری، قسط، مساوات، به تساوی تقسیم کردن، حد متوسط میان افراط و تفریط:

عشق ما را بی نیاز از درد و داغ زخم ساخت         ملک ویران از عدالت زود آبادان شود

صائب

عدالت در اصطلاح، به معنای «رعایت برابری در پاداش و کیفر دادن به دیگران، اگر عمل نیک است پاداش و اگر بد است است کیفر داده شود.»(المفردات، ص۳۲۵) و «هر چیزی را در جای خود نهادن یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن » (سیمای عدالت در قرآن و حدیث، ص۲۷)آمده است.

عدالت که یکی از صفات خداست، در مذهب شیعه جزء اصول دین قرار داده شده است و این بیانگر اهمیت آن از نظر شیعه می­ باشد. بنابر این اصل، خداوند جهان را بر مبنای عدالت آفریده است.

عدل دارای جاذبه‌ فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش دارد. مردم پاک فطرت، عدالت را ‌ستوده و بی‌عدالتی را نکوهش می‌کنند و انسان به عنوان خلیفه خدا در روی زمین باید رفتار عادلانه ­ای داشته باشد که در این صورت می ­تواند منصب­ های مهم و کلیدی از قبیل: رهبریت، مرجعیت، قضاوت، امامت جماعت، شاهد در دادگاه... را به عهده بگیرد.

در اهمیت آن همین بس که براساس دستور قرآن مجید، مومنان مجاز نیستند ـ حتی در مقابل کینه و دشمنی اقوام دیگر ـ از مسیر عدالت خارج شوند: « يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لايَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاتَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت‏ شهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است.»(مائده، آیه۸)

امّا علی ­رغم فطری بودن عدالت و‌ تأکید ادیان الهی، هنوز جامعه انسانی‌ از ظلم‌ و نابرابری‌ رنج می ­برد؛ در هر جامعه ­ای گروهی‌ زیاده­ خواه و زورگو برای بهره ­مندی بیش از حد از نعمت­ های خدادادی بر انسان ­های ضعیف ظلم می ­کنند. در چنین جوامعی، وظیفه حاکم است که عدالت را مانند شمشیری بالای سر مردم قرار داده و مانع ظلم زورگویان بر مظلومان شود. امیر مؤمنان علی(ع) در این مورد می ­فرمایند: « اجعل‌ الدین‌ کهفک‌ و العدل‌ سیفک‌، تنج‌ من‌ کل‌ سوء و تنظفر علی‌ کل‌ عدو؛ دين را پناهگاه و عدالت را شمشیر (اسلحه) خود قرار ده تا از هر بدى نجات پيدا كنى و بر هر دشمنى پيروز گردى.» (غررالحکم و دررالکلم، ص86)

این کلام نورانی، فقط توصیه به پیروان نیست؛ بلکه خود آن حضرت(ع) هم به آن عمل نموده ­اند. عبداللّه بن عباس پسر عمو و یکی از کارگزاران اميرالمؤمنين، مقداری از اموال بيت المال را برداشته و به مکه رفته بود. امام(ع) خطاب به او می نویسند:  « ...فسبحان الله اما تومن بالمعاد او ما تخاف من نقاش الحساب ایها المعدود کان عندنا من ذوی الالباب کیف تسیغ شرابا و طعاما انت تعلم انک تاکل حراما و تشرب حراما و تبتاع الاما و تنکح النسا من مال الیتامى و المساکین و المومنین المجاهدین الذین افا الله علیهم هذه الاموال و احرز بهم هذه البلاد فاتق الله و اردد الى هولا القوم اموالهم فانک ان لم تفعل ثم امکننی الله منک لاعذرن الى الله فیک و لاضربنک بسیفی الذی ما ضربت به احدا الا دخل النار و الله لو ان الحسن و الحسین فعلا مثل الذی فعلت ما کانت لهما عندی هواده و لا ظفرا منی باراده حتى اخذ الحق منهما و ازیح الباطل عن مظلمتهما...؛ واي بر تو! گويی ارث پدر و مادرت را با شتاب به خانه و خانواده‌ات سرازير می كردی. سبحان اللّه آيا به روز رستاخيز ايمان نداري آيا از دقّت در حساب نمی هراسي اي كسي كه نزد ما از با خردان به حساب می آمدي، چگونه نوشيدنی ها و خوردنی ها گوارای تو است در حالی كه می دانی حرام می خوری و می آشامي و از اموال يتيمان و مسكينان، و مؤمنان و مجاهدان كه خداوند بدانان بخشيده و پاسداري از اين مرز و بوم را به دوششان نهاده است، كنيزكان می خری و حرمسرا ترتيب می دهی از خدا بترس و دارايی مردم را برگردان، زيرا اگر چنين نكنی و خدا مرا بر تو چيره سازد، چنانت سياست كنم كه در پيشگاه الهی معذور باشم و با شمشيرم گردنت را بزنم كه هر كه از دم تيغم گذرد، يكسره راهی جهنّم شود. به خدا سوگند، اگر «حسن» و «حسين» چون تو می كردند، در پيشگاه من از هيچ ملاطفت و مدارایی برخوردار نبودند و از من روی خوش نمی ديدند تا آنگاه كه حق را از آنان باز می ستاندم و باطلی را كه از ستمشان‌ پديد آمده بود برطرف می ساختم.»(نهج البلاغه، نامه41)