یادداشتهای پراکنده یک معلم

یادداشتهای پراکنده یک معلم

در این وبلاگ مطالبی در موضوعات دینی، ادبی و اجتماعی خواهم نوشت

تغییر و تبدیل

تغییر و تبدیل

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/16 08:33 ·

آن چنان که از آیات قرآن و روایات استنباط می ­شود در نظام آفرینش تغییر و تبدیل وجود دارد؛ بعضی از این تبدیل­ ها، ظاهری و محسوس است و برخی معنوی و نامحسوس؛ مورد اول مانند: تبدیل زباله به کود و چوب به زغال و انسان گناهکار به نیکوکار مورد دوم مانند: تبدیل سیئات به حسنات با توبه و نفس کشیدن در ماه مبارک رمضان به تسبیح؛ مثال اول را قرآن مجید تأیید فرموده است: «إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحًا فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا؛ مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته ­ای كند؛ پس خداوند بدي­ هايشان را به نيكي­ ها تبديل مى‏ كند و خدا همواره آمرزنده مهربان است.»(فرقان، آیه۷۰) و مورد دوم را رسول اکرم(ص) بیان فرمودند: «أيها الناس إنه قد أقبل إليكم شهر اللَّه بالبركة و الرحمة و المغفرة... أنفاسكم فيه تسبيح و نومكم فيه عبادة...؛ ای مردم! همانا ماه خدا، همراه با برکت و رحمت و آمرزش، به شما روی آورده است... ماهی که در آن نَفَس­هایتان، تسبیح و خواب­تان در آن، عبادت است...»(الوافي، ج‏11، ص367)

اندر رمضان خاک تو زر می­ گردد            چون سنگ که سرمه بصر می­ گردد

آن لقمه که خورده ­­­ای دُرر می­ گردد         و آن صبر که کرده­ای گهر می­ گردد

مولوی

در این میان بعضی از تبدیل­ ها هم کنایی است به عنوان مثال، پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 باعث شد زمستان به بهار تبدیل شود؛کنایه از بهار آزادی:

در زمستان بهاران آمد                  آدم از قعر دوران آمد

بوی «نسل» شقایق پیچید          بوی عطر شهیدان آمد

همافر

اگر در حدیثی نقل شده است که زمستان بهار مومن است،کنایه از این است که فرصت زیادی برای عبادت در زمستان وجود دارد؛ روزهای کوتاه بهترین فرصت برای روزه گرفتن و شب­ های طولانی بهترین موقعیت برای نماز و دعا است.

پرواز در ملکوت

پرواز در ملکوت

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/16 08:23 ·

انسان به عنوان موجودی آسمانی می ­داند که اقامتش در زمین محدود و موقتی است: «وَ قُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لاتَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ* أَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلَى حِينٍ؛ و گفتيم اى آدم خود و همسرت در اين باغ سكونت کن و از هر كجاى آن خواهيد فراوان بخوريد و به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود. پس شيطان هر دو را از آن لغزانيد و آنها را از آنچه در آن بودند خارج کرد و گفتيم: فرود آييد شما دشمن همديگريد و براى شما در زمين قرارگاهی است و تا مدتى از آن برخوردار خواهید بود.»(بقره، آیات ۳۶ـ35)

مرغ باغ ملکوتم نِیَم از عالم خاک        دو سه روزی قفسی ساخته­ اند از بدنم

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست     به هوای سر کویش پر و بالی بزنم

مولوی

برخلاف تصور اغلب مردم ـ که فکر می­ کنند بدن یک قفس است و روح هم مانند مرغی تیز پرواز در آن زندانی شده است که بعد از مدتی درِ این قفس باز شده، مرغ جان پرواز می­ کند و می رود ـ بدن وسیله تعالی روحی است که از عالم ملکوت آمده است. این روح ممکن است در بدن به کمال برسد و ممکن است به مراتب پایین ­تری سقوط کند. براساس آموزه ­های اخلاقی راه رسیدن به کمال روح، در اختیار گرفتن قوای شهویه و غضبیه و وهمیه است. اهل معرفت، کمال را پرواز در ملکوت نامیده­ اند.

شاید بتوان گفت که اندیشه پرواز به آسمان و نجات از زندان زمین از ابتدای خلقت آدم وجود داشت. این آروز را در لابلای کتاب ­های مختلف تاریخی و عرفانی می ­توان یافت. اگرچه اغلب مردم فراموش می­ کنند برای این به زمین آمده­ اند که راهی برای پرواز یاد بگیرند. خداوند به همه انسان ­ها شرایط پرواز را فراهم می­ کند، بعضی از مردم از این فرصت استفاده می­ کنند؛ اما برخی از انسان­ها با اعمال و رفتار خود، توان پرواز را از دست می­دهند، خداوند در باره بلعم باعورا فرمود: «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ* وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَ لَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت آنگاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد و اگر مى ‏خواستيم او را به وسيله آن[آيات] بالا مى ‏برديم؛ اما او به زمين گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد. از اين رو داستانش چون داستان سگ است[كه] اگر بر آن حمله‏ ور شوى، زبان از كام برآورد و اگر آن را رها كنى [باز هم] زبان از كام برآورد. اين مثل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند؛ پس اين داستان را حكايت كن شايد كه آنان بينديشند.»(اعراف، آیات۱۷۶ـ 175) خدا می­ خواست او در آسمان­ها پرواز کند ولی او زمین را ترجیح داد و زمینگیر شد.

به فرموده امام صادق(ع) گناهان مانند وزنه­ های سنگینی هستند که با وجود آنها پرواز ممکن نیست: «و ماانعم اللّه علی عبد نعمه فسلبها ایاه حتی یذنب ذنباً یستحق بذلك السَّلب؛ خداوند نعمتی به بنده‌ای نداده تا از او بگیرد، جز آنكه گناهی انجام می ­دهد كه به سبب آن، نعمت از او گرفته می ­شود.»(بحار الانوار، ج70،ص339)

بدیهی است گناهان، آثار و پیامدهایی دارند که یکی از آنها سلب توفیق و بستن بال­های‌ عروج اوست. انسان می ­تواند با استغفار، آثار بد گناهان را از بین ببرد. به تعبیر بهتر، بار او را برای پرواز به سوی حضرت حق سبک ‌کند. هر کس این مسیر را خوب طی کند و بارهای اضافه خود را فرو نهد و از تعلقات فارغ شود و با استغفار، خود را سبکبال کند، زمینه پروازش فراهم می‌شود.

همچنان که برای راحتی در راه رفتن باید سبکبار بود، برای پرواز راحت هم باید سبکبال بود. با بال سنگین نمی ­توان پرید؛ همچنانکه با بارسنگین نمی ­توان راه رفت. بار سنگین هم می ­تواند مادی باشد؛ مانند لوازم خانگی و... هم می­ تواند غیرمادی باشد؛ مانند بار گناهانی که بر دوش ماست. گناه قدرت پرواز را از انسان می ­گیرد، برای راحتی در پرواز باید این بارهای سنگین را از خود دور کرد.

خودبینی

خودبینی

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/16 08:01 ·

خودبینی، آن است که آدمی به سبب انجام عملی مهم و یا داشتن کمالی و مالی و یا برخورداری از زیبایی و یا تصدی منصب و مقامی و... خود را از دیگران بالاتر بداند. بنابر این، خودبین کسی است که گمان می­ کند ویژگی ­های برجسته ­ای دارد. البته گاهی هم در پی وسوسه ­های شیطان، انسان به کردار ناشایست خویش نیز افتخار می­ کند. به بیان قرآن مجید: «أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ فَلاتَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ؛ آيا آن كس كه زشتى كردارش براى او آراسته شده و آن را زيبا مى­ بيند.[با مومن نیکوکار برابر است] خداست كه هر كه را بخواهد، گمراه مى‏ گذارد و هر كه را بخواهد، هدايت مى­ كند؛ پس مبادا به سبب حسرت­ ها بر آنان جانت[از كف] برود. قطعا خدا به آنچه مى ­كنند داناست.»(فاطر، آیه 8)

خودبینی انسان را از حرکت به سوی رشد باز می ­دارد و تا زمانی که خودبینی را ترک نکند، به کمالات انسانی نمی ­رسد. برای ترک این خصلت مذموم راه­ هایی پیشنهاد شده است ازجمله:

1 ـ خودشناسي؛ اگر انسان خود را بشناسد و بداند كه هیچ کدام از اسباب غرور ـ از قبیل مال، زیبایی و... ـ از آنِ او نیست و پس از مدتی از او گرفته خواهد شد، هرگز بر آنچه که دارد مغرور نمی ­شود.

2 ـ تقوا؛ اگر انسان بداند که ملاك فضیلت و برتري تقواست نه مال و مقام و موقعيت اجتماعي، خود را به خاطر داشتن مال و منال از دیگران برتر نمی ­داند.

3 ـ عبرت گرفتن از سرنوشت صاحبان ثروت و قدرت مانند قارون و فرعون؛ توجه به عاقبت افرادي كه در جامعه امكانات و موقعيت‌هاي بالايي داشتند ولی قدرت و ثروتشان نتوانست آنها را نجات دهد نتیجه مال و ثروت او هم نمی تواند کاری بکند.

بی اعتنایی نسبت به مردم، رعایت نکردن ادب در حضور بزرگان، بی­ رحمی نسبت به زیردستان، نگاه­ های تحقیرآمیز به انسان­ها و... از نشانه ­های خودبینی و غرور است. البته باید دقت شود عزّت نفس که از ویژگی‌های مثبت انسانی است با این رذیلت اخلاقی اشتباه نشود.

طرفه العین

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/16 07:40 ·

طرفه العین از نظر مردم معادل یك چشم بر هم زدن است ولی در واقعیت خیلی سریعتر از یك پلك زدن عادی است. برخلاف تصور مردم، که طَرف را پلك چشم می ­دانند؛ طَرف نگاه كردن با گوشه چشم است. مدت زمانی که شعاع دیده به اشیاء می ­افتد و به واسطه  شكستگی نور برمی ­گردد و به چشم می ­رسد .

انجام دادن کاری در این مدت خیلی کم که امروزه به آن میلی ثانیه(یک هزارم ثانیه) گفته می ­شود، کار هر کسی نیست. قرآن مجید قدرت انجام آن را به یکی از مشاوران حضرت سلیمان(ع) نسبت می­ دهد. گفته می ­شود در قضیه انتقال تخت ملکه سبأ، آصف بن برخیا توانست در مدت زمان یک چشم برهم زدن آن را از مملکت سبأ به نزد حضرت سلیمان(ع) بیاورد: «قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ* قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ* قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ؛[سپس حضرت سلیمان(ع)] گفت: اى سران، كدام يك از شما تخت او را پيش از آنكه مطيعانه نزد من آيند براى من مى ‏آورد؟ عفريتى از جن گفت: من آن را پيش از آنكه از مجلس خود برخيزى، براى تو مى ­آورم و بر اين[كار] سخت توانا و مورد اعتمادم. كسى كه نزد او دانشى از كتاب بود گفت: من آن را پيش از آن كه چشم خود را بر هم زنى، برايت مى ‏آورم؛ پس چون[حضرت سليمان(ع)] آن[تخت] را نزد خود ديد، گفت: اين از فضل پروردگار من است تا مرا بيازمايد كه آيا سپاسگزارم يا ناسپاسى مى‏ كنم و هر كس سپاس گزارد تنها به سود خويش سپاس مى‏ گزارد و هر كس ناسپاسى كند بى‏ گمان پروردگارم بى ‏نياز و كريم است.»(نمل، آیات۴۰ـ38)

انجام این کار از قدرت فوق ‏العاده­ای خبر می ­دهد که انسان‏ های عادی فاقد آن هستند. کسی می ­تواند آن را انجام دهد که با عنایات الهی از چنین قدرتی برخوردار باشد. ما معتقدیم که پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) چنین قدرتی را دارند. وقتی که آصف بن برخیا با داشتن علم بخشی از کتاب آسمانی توانست آن کار را انجام دهد، حضرات معصومین(‏ع) که بر همه کتاب الهی علم دارند به طریق اولی می ­توانند.(ر.ک: تفسیر نمونه، ج 15، ص473)

شاهد راز دار

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/15 22:59 ·

براساس آیات قرآن و احادیث، خداوند شاهد رازدار می ­باشد. خداوند هم شاهد است: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ؛ بگو اى اهل كتاب چرا به آيات خدا كفر مى­ ورزيد با آنكه خدا بر آنچه مى‏ كنيد گواه است.»(آل عمران، آیه۹۸) و: «الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ؛ همان [خدايى] كه فرمانروايى آسمان ها و زمين از آن اوست و خدا بر هر چيزى گواه است.»(بروج، آیه۹) و هم رازدار؛ امام علی(ع) در این خصوص فرمودند: «الْحَذَرْ الْحَذَرْ فَوَاللّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّی کانَّهُ غَفَرَ؛ بر حذر باشید، بر حذر باشید! از عیب ­ها و گناهان؛ به خدا قسم، خداوند عیب ها را پوشانیده آن چنان که گویی بخشیده است.»(نهج البلاغه، حکمت30)

یکی از صفات خدا «ستّار العیوب» است. خداوند در دنیا رازداری می ­کند و عیب­ های بندگانش را می­ پوشاند. ائمه اطهار(ع) در دعاها و مناجات خود بارها به این نکته اشاره کرده ­اند. امام زین العابدین(ع) خطاب به خداوند عرض می­ کنند: «یا الهی فَکمْ مِنْ عَیبٍ سَتَرْتَهُ عَلَی فَلَمْ تَفْضَحْنی؛ بارالها! چه بسیار عیوبی را که تو از دیگران پنهان نمودی و آبروی مرا نبردی.»(صحيفه سجاديه، دعاى16)

البته ستار بودن خدا، به این معناست که اعمال انسان­ ها را از دیگر انسان­ ها می­ پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد. پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) چشم خدا در میان خلق هستند و اعمال آنان را می ­بینند.

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم          با دوست بگوییم که او محرم راز است

حافظ

اي خدا، اي رازدار بندگان شرمگينت                اي توانایي كه بر جان و جهان فرمانروايي

اي خدا، اي هم ­نواي ناله پروردگانت               زين جهان، تنها تو با سوز دل من آشنايي

مهدی سهیلی

کعبه آمال

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/15 22:50 ·

انسان­ ها با آرزوهایشان زندگی می­ کنند؛ آرزوهای ریز و درشت، خوب و بد، ساده و پیچیده و بعضی اوقات دست نیافتنی. اگر چه اغلب افراد در بعضی از این آرزوها مشترک هستند مانند: پولدار شدن، داشتن بچه، خریدن ماشین و...؛ این آرزوها از اول خلقت بوده است تا آخر دنیا هم خواهد بود.

بعضی از این آرزو­ها ویژه عده ­ای خاص است مانند: قبولی در کنکور برای جوانان و سلامتی برای بیماران و... در این میان بعضی از آرزوها برای برخی از افراد بیش از حد مهم و حیاتی است و برای رسیدن به آنها با جان و دل می­ کوشند که به آن کعبه آمال گفته می ­شود؛ مانند: گرفتن اقامت در آمریکا برای یک غربزده.

عده ­ای نیز در آرزوی«معرفت» می ­سوزند. این دسته از انسان ­ها ـ که تعدادشان هم خیلی کم است ـ تمام عمرشان را صرف معرفت خدا می ­نمایند. آنها حاضرند تمام کتاب ها را بکاوند و تمام دنیا را سیاحت نمایند تا به خانه دوست راه پیدا کنند.

خانه دوست كجاست؟ / در فلق بود كه پرسيد سوار/ آسمان مكثي كرد/ رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت/ به تاريكي شن ها بخشيد و به انگشت/ نشان داد سپيداري و گفت/ نرسيده به درخت/ كوچه باغي است كه از خواب خدا/ سبزتر است/ و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي است/ مي روي تا ته آن كوچه/ كه از پشت بلوغ سر به در مي آرد/ پس به سمت گل تنهايي مي پيچي...

سهراب سپهری

یاد خدا

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/14 10:28 ·

با توجه به نقش حیاتی ذکر و یاد خدا در زندگی انسان­ ها: «الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ همان كسانى كه ايمان آورده ‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏ گيرد. آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد.»(رعد، آیه۲۸) خداوند به مومنین امر فرمود بسیار به یاد خدا باشند: «یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا* وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَه وَ أَصِيلا؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد خدا را بسيار ياد كنيد و صبح و شام او را به پاكى بستاييد.»(احزاب، آیات۴۲ ـ41) و چون نماز بالاترین ذکر است: «اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَ أَقِمِ الصَّلاه إِنَّ الصَّلاه تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ؛ آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپادار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى­ دارد و قطعا ياد خدای بزرگتر است و خدا مى‏ داند چه مى ‏كنيد.»(عنکبوت، آیه۴۵) خداوند، دائم در نماز بودن را یکی از صفات مومنین واقعی شمرده است؛ گاه با آوردن فعل مضارع که دلالت بر استمرار و مداومت دارد: «ذَلِكَ الْكِتَابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ* الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ؛ اين است كتابى كه در آن هيچ ترديدى نيست[و] مايه هدايت تقواپيشگان است. آنان­كه به غيب ايمان مى ­آورند و نماز را بر پا مى ­دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‏ ايم انفاق مى كنند.»(بقره، آیات ۳ـ2) گاه با آوردن قید: «...إِلا الْمُصَلِّينَ* الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ دَائِمُونَ...؛ غير از نمازگزاران، همان كسانى كه بر نمازشان پايدارى مى­ كنند.» (معارج، آیات ۲۳ـ 22)

در آیات بسیاری از قرآن مجید بر لزوم مداومت بر نماز تأکید شده است که از آن جمله می‌توان به آیات 238 سوره بقره، 55 سوره مائده، 92 سوره انعام و... اشاره کرد. بنابر آیات قرآن مجید، انسان برای رسیدن به مقامات و اسرار نماز ‌باید دائم در مقام بندگی باشد که یکی از نشانه­ های آن استمرار اقامه نماز است.

خوشا آنان‌که الله یارشان بی         به حمد و قل هوالله کارشان بی

خوشا آنان‌که دائم در نمازند            بهشت جاودان بازارشان بی

باباطاهر

عرش الهی

عرش الهی

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/13 23:35 ·

درگاه دوست یا حضور خدا، یک مفهوم دینی و معنوی است و تصور مادی آن به این معنا که خداوند مانند سلاطین در جایی درگاه و بارگاهی دارد، تصور اشتباهی می باشد. بر اساس آموزه­ های ادیان آسمانی، خداوند همه جا حضور دارد و از همه چیز آگاه است. تعبیر خانه خدا به مسجدالحرام و سایر مساجد کنایه از اماکنی است که در آن مکان­ ها بیشتر با خدا راز و نیاز می شود.

خداوند بی نياز مطلق است و به جا و مكان نيازی ندارد. معنای کنایی کلمات کرسی و عرش در آیات قرآن به مراتب فراتر از معنای لغوی آنهاست: «اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لانَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لايُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لايَؤُدُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ؛ خداست كه معبودى جز او نيست زنده و برپادارنده است نه خوابى سبك او را فرو مى‏ گيرد و نه خوابى گران، آنچه در آسمان­ ها و آنچه در زمين است از آن اوست. كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟ آنچه را که در پيش روى آنان و آنچه در پشت‏ سرشان است مى‏ داند و به چيزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمى‏ يابند. كرسى او آسمان­ ها و زمين را در بر گرفته و نگهدارى آنها بر او دشوار نيست و اوست والاى بزرگ.»(بقره، آیه۲۵۵) و همچنین: «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْش؛ پروردگار شما خداوندی است که آسمان‏ ها و زمین را در شش روز(شش دوران) آفرید، سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت.»(یونس، آیه3)

کرسی در لغت به معنای اصل و اساس می ‏باشد و به هر چیزی به هم پیوسته ـ مانند تخت­ های کوتاه ـ گفته می شود. بدیهی است که منظور از کرسی و عرش خداوند تختی معیّن در مکانی خاص نیست، برای اینکه خداوند جسم نیست. کرسی و عرش استعاره از حاکمیت و تخت حکومت می­ با‏شد. هنگامی که از عرش الهی صحبت می ­شود، مجموعه جهان هستی مدنظر می ­باشد.

مولای متقیان، حضرت علی(ع) می­ فرماید: «ان الملائکه تحمل العرش و لیس العرش کما تظن کهیئْة السریر و لکنه شئ محدود مخلوق مدّبر و ربک مالکه لا انه علیه ککون الشئ علی الشئ؛ ملائکه عرش را حمل می کنند. معنای عرش آن چه که گمان می ‏کنید نیست، بلکه عرش شئ محدودی است که خداوند آن را خلق کرده و مالک آن خداوند است، نه این که عرش روی زمین است؛ مانند بودن چیزی روی چیزی.»(بحار الأنوار، ج 55، ص9)

آن حضرت در مورد کرسی هم فرمودند: «الکرسی محیط بالسماوات و الارض و ما بینهما و ما تحت الثری؛ کرسی، احاطه به زمین و آسمان­ ها و آن چيزي است كه بین آن­ها و زیر اعماق زمین قرار گرفته است.»(همان، ج1،ص260)

در بیان نورانی امام صادق(ع) کرسی به مراتب از آسمان ­ها و زمین وسیع ‏تر است: «ما السماوات و الارض عند الکرسی الا کحلقه خاتم فی فلاه و ما الکرسی عند العرش الا کحلقه فی فلاه؛ آسمان­ ها و زمین در برابر کرسی همچون حلقه انگشتری است در وسط بیابان و کرسی در برابر عرش همچون حلقه ‏ای است در وسط بیابان.»(مجمع البیان‌، ج 1و2، ص362)

آفرینش انسان

آفرینش انسان

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/13 23:27 ·

در مورد مبدأ پیدایش انسان تعابیر مختلفی در قرآن کریم مطرح شده است:

الف ـ گِل: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ؛ اوست كسى كه شما را از گِل آفريد آنگاه مدتى را[براى شما] مقرر داشت و اجل حتمى نزد اوست سپس شما ترديد مى‏ كنيد.»(انعام، آیه2) همچنین آیه: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ؛ همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد.»(سجده، آیه۷)

ب ـ آب: «وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَ صِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا؛ و اوست كسى كه از آب بشرى آفريد و او را[داراى خويشاوندى] نسبى و دامادى(سببی) قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست.»(فرقان، آیه۵۴) همچنین آیه:  «فَلْيَنْظُرِ الإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ* خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ* يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرَائِبِ؛ پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آب جهنده ‏اى خلق شده[كه] از صلب مرد و ميان استخوان ­هاى سينه زن بيرون مى ‏آيد.»(طارق،آیات7ـ5)

پ ـ نطفه: «خَلَقَ الإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ؛ انسان را از نطفه اى آفريده است، آنگاه او دشمنی آشكار است.»(نحل، آیه۴) همچنین آیه: «إِنَّا خَلَقْنَا الإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا؛ ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم و او را مى ‏آزماييم بدين جهت او را شنوا و بينا قرار داديم.»(دهر، آیه۲)

ت ـ خاک و نطفه: «یَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِمُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لايَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا...؛ اى مردم اگر در باره برانگيخته شدن در شك هستيد پس[بدانيد] كه ما شما را از خاك آفريده ‏ايم، سپس از نطفه سپس از علقه آنگاه از مضغه داراى خلقت كامل و خلقت ناقص تا[قدرت خود را] بر شما روشن گردانيم و آنچه را اراده مى‏ كنيم تا مدتى معين در رحم­ ها قرار مى‏ دهيم آنگاه شما را[به صورت] كودك برون مى ‏آوريم، سپس[ادامه مى ‏دهيم] تا به حد رشدتان برسيد و برخى از شما مى ‏ميرد و برخى از شما به غايت پيرى مى ‏رسد به گونه ‏اى كه پس از دانستن، چيزى نمى‏ داند...»(حج، آیه۵) همچنین آیه: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلا مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ او همان كسى است كه شما را از خاكى آفريد سپس از نطفه‏ اى، آنگاه از علقه اى و بعد شما را[به صورت] كودكى بر مى ‏آورد تا به كمال قوت خود برسيد و تا سالمند شويد و از ميان شما كسى است كه مرگ پيش‏رس مى ‏يابد و تا به مدتى كه مقرر است برسيد و اميد كه در انديشه فرو رويد.» (غافر، آیه۶۷)

اگر چه در ظاهر اختلافی بین آیات دیده می ­شود ولی با تأمل در آیات فوق الذکر می­ توان دریافت که اختلافی وجود ندارد بلکه مراحل گوناگون خلقت انسان مدنظر بوده است. بنابر این، خاکی بودن انسان یا از این جهت است که آفرینش همه انسان­ ها به حضرت آدم(ع) منتهی می ­شود و خلقت حضرت آدم(ع) از خاک بوده است و یا اینکه خاک به مواد غذایی و مواد غذایی به نطفه تبدیل می­ شود. به بیان ساده، خاک مبدأ نطفه و نطفه مبدأ انسان می باشد.

معراج

معراج

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/12 23:27 ·

معراج وسیله عروج به مقام قرب الهى است. با توجه به اینکه نماز باعث تعالی روح و عامل رسیدن به درجات بالای معنوی است، آن را یکی از معارج دانسته ­اند. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمودند: «الصلاة مِعراج المؤمِن؛ نماز وسیله عروج مومن است.»(‌تفسيرالرازی، ج‌1، ص226) بی­ شک هر نمازی ـ به نسبت کیفیتش ـ تا اندازهٴ خاصی عروج دارد.

علاوه بر نماز، روزه و حج و جهاد و... هم اگر مخلصانه و صادقانه باشد، می ­تواند وسیله ­ای برای تقرب و عروج باشد؛ به بیان بهتر همه اينها ـ با اندک تفاوتي ـ معراج مؤمن هستند. قرآن مجید به صراحت اعلام کرده ­است سخنان پاک و اعمال صالح به سوی خدا صعود می­ کنند: «مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ؛ هر كس عزت مى‏ خواهد عزت از آن خداست‏ سخنان پاكيزه به سوى او بالا مى‏ رود و كار شايسته به آن رفعت مى ‏بخشد و كسانى كه با حيله و مكر كارهاى بد مى­ كنند عذابى سخت‏ خواهند داشت و نيرنگشان خود تباه مى‏ گردد.»(فاطر، آیه۱۰) بنابر این هر عمل عبادي که «قربةٌ إِلی الله» انجام گيرد، معراج مؤمن است.

در کنار معراج عام که همه مومنان می ­توانند از آنها برای عروج استفاده کنند، معراج­ های خاصی هم وجود دارد که از بین آنها عروج حضرت عیسی(ع) و معراج پیامبر اکرم(ص) معروف شده است.

قرآن مجید در مورد عروج حضرت عیسی(ع) ضمن تکذیب شایعه دروغین کشتن و به صلیب کشیدن آن حضرت(ع) یادآوری می ­کند: «وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ مَاقَتَلُوهُ وَ مَاصَلَبُوهُ وَ لَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَ مَاقَتَلُوهُ يَقِينًا* بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا؛ و هم از این رو که گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم رسول خدا را کشتیم، در صورتی که او را نه کشتند و نه به دار کشیدند، بلکه امر بر آنها مشتبه شد و همانا آنان که درباره او عقاید مختلف اظهار داشتند بدون علم و از روی شک و تردید سخن گفتند، جز آنکه از پی گمان خود می‌رفتند؛ و به یقین مسیح را نکشتند؛ بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد و پیوسته خدا مقتدر و کارش از روی حکمت است.»(نساء، آیات ۱۵۸ـ157)

کلیات معراج پیامبر اکرم(ص) در سوره اسراء و جزئیات آن در سوره نجم بیان شده است: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ؛ پاک و منزه است خدایی که در شبی بنده خود را از مسجد حرام به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم، سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم که او به حقیقت شنوا و بیناست.»(اسراء، آیه۱) و همچنین: «... وَ هُوَ بِالأُفُقِ الأَعْلَى* ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ... و آن رسول در افق اعلا بود. آن گاه نزدیک آمد و بر او (به وحی حق) نازل گردید. با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد.»(نجم، آیات9 ـ7)