یادداشتهای پراکنده یک معلم

یادداشتهای پراکنده یک معلم

در این وبلاگ مطالبی در موضوعات دینی، ادبی و اجتماعی خواهم نوشت

مناجات

مناجات

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/12 23:18 ·

نجوی کردن، راز گفتن با کسی، راز و نیاز، درخواست از درگاه خدا:

دفع بلای تن و آزار خلق              جز به مناجات و ثنای تو نیست

مولوی

دعا و مناجات، وسیله‌ ارتباط انسان با خداوند است، انسانی که در عرصه‌ زندگی، بدون ‌رابطه‌ معنوی با خدا راه به جایی نمی ­برد: «قُلْ مَايَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا؛ بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمی‏ كند در حقيقت‏ شما به تكذيب پرداخته ‏ايد و به زودى[عذاب بر شما] لازم خواهد شد.»(فرقان، آیه۷۷) بی اعتنایی خدا یعنی سردرگمی در این دنیای فانی و ناپایدار و عذاب دردناک در آخرت.

علاوه بر این، نیاز انسان به لذت روحی ـ معنوی از طریق انس با خدا تأمین می ­گردد و راه انس با خدا، مناجات و یادکردن اوست. امام باقر(ع) فرمودند: «مكتوب في التّوراه الّتي لم تغيّر أن موسى[ع] سأل ربّه فقال: يا ربّ، أقريب أنت منّي فأناجيك، أم بعيد فأناديك؟ فأوحى اللّه عزّ و جلّ إليه، يا موسى، أنا جليس من ذكرني. فقال موسى، فمن في سترك يوم لاستر إلاّ سترك؟ فقال: الّذين يذكروننى فأذكرهم و يتحابّون فيّ فأحبّهم، فأولئك الّذين إذا أردت أن أصيب أهل الأرض بسوء، ذكرتهم فدفعت عنهم بهم؛ در تورات تغيير داده نشده(اصیل)، نوشته شده است: همانا موسى(ع) از پروردگار خود سؤال كرد و گفت: اى پروردگار من، آيا تو به من نزديكى تا با تو مناجات كنم، يا دورى تا تو را صدا زنم؟ پس خداى عزّ و جلّ به او وحى فرمود: اى موسى، من هم­نشين كسى هستم كه مرا ياد كند. پس موسى(ع) گفت: كيست در پناه تو روزى كه غیر از پناه تو پناهى نيست؟ فرمود: آنها كه مرا ياد مى‌كنند، من هم آنها را ياد مى‌كنم و آنها که در راه من با هم دوستى مى‌كنند من آنها را دوست دارم. اين‌ها کسانی هستند كه وقتى بخواهم به اهل زمين بدى رسانم، آنها را ياد می­ كنم و به واسطه آنها آن بلا را رفع می كنم.»(اصول کافی، ج۲، ص۴٩۶)

بدیهی است بهترین دعا و مناجات، آن دعایی است که با معرفتی عاشقانه و بصیرتی عارفانه بیان شده باشد. چنین دعایی وسیله تکامل روح و رسیدن به لذت معنوی است که به تدریج انسان را به عشق خدا می­ رساند. هرچند برای دعا کردن زمان و مکان خاصی لازم نیست ولی دعا در مساجد و اماکن مذهبی و در وقت سحر تأثیر ویژه­ای دارد.

دعا، اغلب به صورت گروهی و با صدای بلند خوانده می­ شود، ولی مناجات به تنهایی و با صدای آرام زمزمه می­ گردد. خداوند هم توصیه نموده است خواندن خدا با صدای آرام باشد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لايُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ* وَلاتُفْسِدُوا فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا وَ ادْعُوهُ خَوْفًا وَ طَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ؛ پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانيد كه او از حدگذرندگان را دوست نمى­ دارد و در زمين پس از اصلاح آن فساد مكنيد و با بيم و اميد او را بخوانيد كه رحمت‏ خدا به نيكوكاران نزديك است.»(اعراف، آیات۵۶ ـ 55) و همچنین: «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الآصَالِ وَ لاتَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ؛ و پروردگارت را در دل خويش بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس بدون صداى بلند ياد كن و از غافلان مباش.»(اعراف، آیه۲۰۵)

با نام خدا

با نام خدا

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/11 23:50 ·

ای نام تو بهترین سر آغاز                  بی نام تو نامه کی کنم باز

نظامی

در دستورات دینی اسلام تأکیده شده است که هر گفتار و عملی باید با نام خدا شروع شود. قبل از همه خداوند متعال به این اصل عمل نموده و سوره­ های قرآن را ـ به استثناء سوره توبه ـ با نام خودش آغاز کرده است. گفتن بسم الله در آغاز هر کار، علاوه بر شروع کردن با نام خدا، یاری خواستن از نام او را هم همراه خود دارد؛ یعنی: هم با نام او شروع می‌کنیم و هم از او یاری می‌­خواهیم.

به گواهی قرآن مجید، انبیا کارها و سخنان خود را با نام خدا شروع می­ کردند؛ به عنوان مثال حضرت نوح(ع) هنگام سوار کردن یارانش به کشتی، نام خدا را یادآور می­شود: «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ مَا آمَنَ مَعَهُ إِلا قَلِيلٌ* وَ قَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَ مُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ؛ تا آنگاه كه فرمان ما در رسيد و تنور فوران كرد فرموديم: در آن[كشتى] از هر حيوانى يك جفت با كسانت مگر كسى كه قبلا در باره او سخن رفته است و كسانى كه ايمان آورده ‏اند، حمل كن و با او جز[عده] اندكى ايمان نياورده بودند و[حضرت نوح(ع)] گفت: در آن سوار شويد، حرکت شما با نام خدا باشد و هم توقف شما با یاد او، بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است.»(هود، آیات41ـ40) و نیز حضرت سلیمان نامه خود به ملکه سبا را با بسم الله شروع می­ کند: «قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلأ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ* إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * أَلاتَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ؛[ملكه سبا] گفت: اى سران[كشور] نامه ‏اى ارجمند براى من آمده است كه از طرف [حضرت] سليمان[(ع)] است و[مضمون آن نامه] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان، بر من بزرگى نكنيد و مرا از در اطاعت درآييد.»(نمل، آیات31ـ29)

با توجه به ضعف نيروى انسان­ها و ناپايداری برنامه­ ها لازم است کارها به ذات قدرتمند، پايدار و نامحدود الهی پيوند داده شود تا باقی بماند. رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: «كُلُّ أمرٍ ذى بالٍ لَم يُذكَر فيهِ بِسمِ اللّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ؛ هر كار ارزشمندى كه در آن بسم اللّه‏ ذكر نشود ناقص است.»(بحارالأنوار، ج 76، ص305) بدیهی است پایداری عمل به ارتباط آن با خدا بستگی دارد. کاری که با نام خدا شروع شود، رنگ الهی به خود گرفته و جنبه قدسی پیدا می­ کند و جاودانه مى­ ماند؛ در مقابل، اگر كاري با نام خدا شروع نشود، به پايان نمی ­رسد.

مصلحت

مصلحت

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/11 23:42 ·

بر اساس آموزه‌های دینی، آفرینش که بر پایه بهترین نظام ایجاد شده است با حکمت الهی اداره می ­شود. اگر نقص و عیبی از قبیل معلولیت، بیماری، سیل، زلزله و... به چشم خورد، نباید به خداوند عالم و قادر نسبت داده شود؛ چرا که لطف الهی به صورت یکسان برتمام هستی افاضه می­ شوند. بدیهی است این دنیا مقدمه ای برای آخرت است و قابلیت آن را ندارد که یک نظام کاملی باشد. به تصریح قرآن مجید دنیا نسبت آخرت مانند بازی کودکانه است: «وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاتَعْقِلُونَ؛ و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست و قطعا سراى بازپسين براى كسانى كه پرهيزگارى مى ­كنند بهتر است آيا نمى ‏انديشيد؟»(انعام، آیه 32) البته این نظام بازیگونه دنیا هم بر اساس حکمتی است که خداوند برای آن در نظر گرفته است.

به هر واقعه ­ای که با خواست و مشیت الهی اتفاق می ­افتد، قضا و قدر گفته می­ شود. به بیان قرآن مجید، حوادث جهان بر اساس مقدرات الهی رخ می‌دهد: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ؛ ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريده ‏ايم.» (قمر، آیه49) امام کاظم(ع) فرمودند: «خداوند سبحان چیزی را امضاء و اجرا می‌کند که قضایش را رانده باشد و قضای چیزی را می‌راند که تقدیرش کرده باشد و چیزی را مقدر می‌سازد که اراده کرده باشد. پس مشیت او به علم او و اراده‌اش با مشیتش و تقدیرش با اراده‌اش و قضایش با تقدیرش و امضایش با قضایش صورت می‌گیرد.»(توحید صدوق، ص334)

همراه با حکمت و مشیت الهی، مصلحت هم وجود دارد؛ به این معنا که چیزی با چیزی چنان تناسب و سازگار است که خلل و نقصی را موجب نمی‌شود. بنابر این هر چیزی که مفید و سازنده باشد و با اهداف انسان سازگار شده و نقص و فسادی را موجب نشود، مصلحت است. در فرهنگ قرآنی مصلحت و مفسده در مقابل هم هستند و علم آن پیش خداست. انسان چیزهایی را مصلحت می‌داند در حالی که مفسده است و برعکس: «وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَ اللّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لاَتَعْلَمُونَ؛ و بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست می‌دارید و آن برای شما بد است و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.»(بقره، آیه216)

علت این گرایش اشتباه (دوست داشتن شرّ و دوست نداشتن خیر)، بضاعت اندک علمی است: «وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ مَاأُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلا قَلِيلا؛ و در باره روح از تو مى ‏پرسند بگو روح از[سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.»(اسراء، آیه۸۵) و به علت بی اطلاعی از عواقب بسیاری از اتفاقات و حوادث، بازخورد مناسبی نسبت به آنها ندارد.

گاه مصلحت اقتضا می‌کند چیزی از انسانی گرفته شود و گاه مصلحت است چیزی به او داده شود. این گرفتن‌‌ها و دادن‌‌ها بر اساس حکمت و مصلحت است. بسیاری از مسائلی که انسان در زندگی با آنها برخورد می­ کند، یا حکمتی در آن وجود دارد و یا مصلحتی؛ وظیفه انسان پذیرش بدون چون و چرای آنهاست.

آن کس که توانگرت نمی ­گرداند               او مصلحت تو از تو بهتر داند

سعدی

حکمت

حکمت

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/10 09:12 ·

جهان سربه ­سر حکمت و عبرت است                 چرا بهره ما همه غفلت است

فردوسی

حکمت در لغت به معنای منع و بازداشتن برای اصلاح است. قاضی را به علت اینکه حکم او مانع تعدی به حقوق دیگری می‌شود، حاکم نامیده‌اند. البته حکمت ـ اعم از نظری و عملی ـ با استواری و استحکام همراه است و حکیم به کسی گفته می شود که کارها را محکم و استوار کند. علامه طباطبایی می ­نویسند: «حکیم به معنای متقن کار و کسی است که هیچ عملی از وی از جهل و گزاف ناشی نمی‌شود، هر چه می‌کند با علم می‌کند و مصالحی را در نظر می‌گیرد.»(المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۹، ص۵۳۱) در قرآن مجید 91 بار به حکیم بودن خداوند اشاره شده است.

خداوند حکیم است؛ برای اینکه در آفرینش موجودات بهترین صورت ممکن را انتخاب نموده است: «ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ* الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ* ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ* ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الأَبْصَارَ وَ الأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَا تَشْكُرُونَ؛ اوست داناى نهان و آشكار كه شكوهمند مهربان است. همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد. سپس[تداوم] نسل او را از چكيده آبى پست مقرر فرمود. آنگاه او را درست‏اندام كرد و از روح خويش در او دميد و براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد چه اندك سپاس مى‏گزاريد.»(سجده، آیات۹ـ6)

جهان چون چشم و خط و خال ابروست        كه هر چيزي به جاي خويش نيكوست

محمود شبستری

در آثارش کار قبیح، عبث و بیهوده به چشم نمی­ خورد: «وَ مَاخَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ؛ و ما آسمان و زمين و آنچه كه ميان اين دو است را به باطل نيافريديم اين گمان كسانى است كه كافر شده­ اند، پس واى از آتش بر كسانى كه كافر شده ‏اند.»(ص، آیه۲۷) و «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنَا لاتُرْجَعُونَ؛ آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده ‏ايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمى‏ شويد؟»(مومنون، آیه۱۱۵) چون فعل بی غرض، عبث و لغو است در افعال خدا، غرضی متعالی ـ به نفع مخلوقات ـ وجود دارد.

علامه طباطبایی می­ نویسند: «آفرینش انسان و جهان کار خداست و خدا منزه است از این که کار بیهوده و بی‌هدف انجام دهد و دائماً بیافریند و روزی دهد و بمیراند و باز بیافریند و روزی دهد و بمیراند و همچنین درست کند و به هم زند؛ بدون این که در این آفرینش، غایت ثابتی را بخواهد و غرض پابرجایی را تعقیب کند. پس ناچار برای آفرینش جهان و انسان هدف و غرض ثابت در کار است و البته سود و فایده آن به خدای بی‌نیاز نخواهند برگشت و هر چه باشد به سوی آفریده‌ها عاید خواهد شد. پس باید گفت که جهان و انسان به سوی یک آفرینش ثابت و وجود کامل‌تری متوجهند که فنا و زوال نپذیرد.»(شیعه در اسلام، ص۱۰۴)

با توجه به اینکه ظلم یک عمل قبیحی است خداوند آن را انجام نمی‌دهد، پس همه کارهای خداوند عادلانه است و چون مکلف نمودن فرد به آنچه که توانایی انجام آن را ندارد از نظر عقلی کار درستی نیست، خداوند حکیم هرگز کسی را به عملی که از توان او خارج است مکلف نمی‌کند. علامه حلی می‌نویسند: «بر پایه اصل حکمت محال است خداوند فردی را که توانایی انجام کاری را ندارد بر انجام آن تکلیف نماید.»(دلایل الصدق، ج۱، ص۴۲۴) ایشان همچنین می­ نویسند: «حكمت گاهي به معناي معرفت اشياء است و گاهي به معناي انجام كاري به وجه احسن است و چون هيچ معرفتي برتر از معرفت خداوند نسبت به عالم نيست، پس خداوند به هر دو معني حكيم است.»(عقايد استدلالي، ص193) بنابر این، خداوند متعال كه از همه چيز آگاه است، نظام هستي را به صورت كامل و احسن آفريده، به طوري كه هيچ خلل و نقصي در آن راه ندارد و از اينكه كار لغو و بيهوده و قبيح و ناروا از او سر بزند، پاك و مبراست.

خدا گر ز حکمت ببندد دری                  به رحمت گشاید در دیگری

سعدی

درد و تحمل آن

درد و تحمل آن

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/09 22:55 ·

پس بدان این اصل را ای اصل جو                   هر که را درد است او برده است بو

مولوی

در مورد وجود درد در انسانها بحثی نیست و هر کس به نسبت موقعیتش درد و غمی دارد. آنچه که در مورد درد، بیشتر بحث شده است تحمل بی ­سر و صدای آن می باشد. در قرآن مجید به صراحت اعلام شده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ؛ که ما انسان را در رنج آفریدیم.»(بلد، آیه4) طبرسی در تفسیر این آیه می­ نویسند: «یعنى در تعب و سختى و رنج؛ مصیبت‌هاى دنیا و سختی‌هاى آخرت را متحمّل می‌شود و فرزند آدم همواره متحمّل سختى و ناراحتى می‌شود تا از دنیا بیرون رود.»(مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏10، ص747)

با توجه به این آیه، انسان در همه ادوار زندگى خود با انواع ناگواری­ ها و دردها رو به رو خواهد شد؛ به طوری که لذتى بدون درد و رنج نخواهد بود. نگاهى به زندگى انبیا و اولیاء الله نشان مى­ دهد که زندگى این گل­هاى سرسبد آفرینش با انواع درد و رنج قرین بوده است. هنگامى که دنیا براى آنها چنین باشد، وضع دیگران مشخص است.

در عالم بی‌وفا کسی خرم نیست       شادی و نشاط در بنی‌آدم نیست

آن کس که در این زمانه او را غم نیست      یا آدم نیست، یا از این عالم نیست

هلالی  جغتایی

اگر کسی با لب خندان مشاهده شود، دلیل بر نبود مشکل در زندگیش نیست؛ بلکه به خاطر نحوه برخورد صحیح و نگرش مثبت به زندگی است که توانسته است با تحمل بی­ سر و صدای مشکل، زندگی شاد و آرامی داشته باشد. از این جهت کسی که رنج خود را پنهان کرده و بدون داد و فریاد آن را تحمل می‌کند از احترام بیشتری برخوردار است نسبت به کسی که درد خود را به دیگران اعلام می­ کند.

ناگفته نماند که انسان در طول عمر چند ساله ­اش با انواع درد مواجه می­ شود که یکی از آنها، درد عشق است؛ تحمل این درد نه تنها سخت نیست بلکه لذت و شیرینی خاص خود را دارد. از لحاظ معرفت نفس تنها درد حقیقی و واقعی، درد عشق است، بقیه دردها مجازی و دروغین می ­باشند.

در طریق عشقبازی، امن وآسایش بلاست                     ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

حافظ

مرد را دردی اگر باشد خوش است              درد بی دردی علاجش آتش است

مجذوب تبریزی

اخلاص

اخلاص

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/09 08:52 ·

خالص کردن، ویژه داشتن، خلوص نیت، عبادت بی ­ریا کردن:

از علی آموز اخلاص عمل             شیر حق را دان مطهر از دغل

مولوی

اخلاص عبارت است از پاك و خالص ساختن قصد و نيت از غيرخدا در گفتار و رفتار. بنابر این، اگر كسى طاعتى مانند روزه را به قصد قربت آمیخته با غرض دنيوى مانند لاغر شدن به جا آورد عملش خالص نمي­ باشد. بنابر تعالیم اسلام انجام مخلصانه دستورهای دینی یکی از وظایف مهم مردم است. فهم و عمل یک مسلمان باید خالص برای خدا باشد و گرنه در راه باطل قدم نهادن است؛ استاد شهید مرتضی مطهری می ­نویسند: «از نظر اسلام راه، راه خداست و بس و مقصد خداست نه چيز ديگر، اما راه خدا از ميان خلق مى‌گذرد. كار براى خود كردن نفس پرستى است، كار براى خلق كردن بت‌پرستى است، كار براى خدا و براى خلق كردن هم شرك و دوگانه‌ پرستى است؛ بلكه كار خود و كار خلق براى خدا كردن توحيد و خداپرستى است و راه صحيح و صراط مستقيم در اسلام آن است كه كارها به نام خدا آغاز شود.»(مجموعه‌آثار، ج‌2، ص135) بنابر بیان صریح قرآن مجید، تنها کسانی که مخلِص هستند در جرگه متدّینین واقعی قرار داده می­ شوند: «وَ مَا أُمِرُوا إِلا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَ ذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ؛ و فرمان نيافته بودند جز اينكه خدا را بپرستند و در حالى كه به توحيد گراييده ‏اند دين[خود] را براى او خالص گردانند و نماز برپا دارند و زكات بدهند و دين پايدار همين است.»(بینه، آیه 5)

مولای متقیان علی(ع) در وصف مخلصان می ­فرمایند: «طوبی لمن اخلص لله العباده و الدعاء و لم­ یشغل قلبه بما تری عیناه و لم ­ینس ذکرالله بما تسمع اذناه و لم ­یحزن صدره بما اعطی غیره؛ خوشا به حال کسانی که عبادت و دعای خویش را خالصانه انجام می­ دهند و قلب خود را به آنچه دیدگانشان می­ بیند گرفتار نمی ­سازند و همواره به یاد خدا هستند و شنیدنی ها آنان را از یاد خدا غافل نمی­ کند و از آنچه که دیگران دارند اندوهی به دل خود راه نمی ­دهند.» (اصول کافی، ج 2، ص16)

آن حضرت(ع) یقین، نیک اندیشی و آرزوی کم را از منابع اخلاص بیان نموده ­اند: «إخلاص العمل من قوّة اليقين و صلاح النّيّة؛ اخلاص عمل از يقين قوى و نيك انديشى سرچشمه مى‌گيرد.»(غررالحكم و دررالكلم، ج1، ص361) و: « قلّل الآمال تخلص لك الأعمال؛ آرزوهايت را كم كن تا اعمالت خالص شود.»(همان، ص155)

رسول گرامی اسلام(ص) هم، جریان حکمت از قلب بر زبان را از آثار اخلاص دانسته ­اند: «من أخلص لله أربعین صباحاً فجّر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه؛ کسی که چهل روز با اخلاص عمل کند، خداوند چشمه‌های حکمت را در قلب او می‌جوشاند و بر زبانش جاری می‌کند.»(بحارالانوار، ج67 ، ص 249)

اگرچه نقطه مقابل اخلاص ریا می ­باشد و ریا ـ برخلاف اخلاص که زير بناى سعادت انسان است ـ عامل بدبختی و شقاوت اوست؛ ولی نیات دیگر هم بر اخلاص انسان خدشه وارد می­کند به عنوان مثال؛ اگر کسی درس بخواند تا حکیم شود، عمل او با اخلاص همراه نیست. هم چنان که اگر کسی برای رسیدن به شهرت و مال درس بخواند، مخلص نیست، اگر کسی با نیت عالم ربانی شدن و خدمت به خلق و محشور شدن با انبیا(ع) درس بخواند، هم مخلص نیست. اخلاص عمل فقط در فراگیری علم برای رضای خداست.

به بیان بهتر، اخلاص آن است که جز ذات اقدس خداوند چیزی مورد توجه انسان نباشد. رسول اکرم(ص) فرمودند: «اذا عملت عملا فاعمل لله خالصا، لانه لایقبل من عباده الاعمال الا ماکان خالصا؛ زمانی که کاری را انجام می ­دهی خالصانه و برای رضای خدا انجام بده زیرا خداوند فقط عمل خالص را می ­پذیرد.»(بحارالانوار، ج77 ، ص103)

عبادت به اخلاص نیت نکوست             وگرنه چه آید ز بی مغز پوست

سعدی

احرام در نماز

احرام در نماز

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/09 08:31 ·

احرام در نماز یعنی گفتن تکبیر آغازین؛ انسان نمازگزار با گفتن «اللّه اکبر» در ابتدای نماز، به طور رسمی وارد نماز می ­شود و اموري از قبیل خوردن، آشامیدن، سخن گفتن با مردم و... كه قبل از آن بر او مباح بود، حرام مي ­گردد. تكبيره الاحرام را تكبيره الافتتاح نيز مي گويند، زيرا با گفتن آن نماز شروع مي­ شود. برخی از فقها، تكبيره الاحرام را مانند تلبيه در حج می­ دانند كه با گفتن آن حاجي محرم شده و محرمات حال احرام بر او حرام مي­­ شود.(ر.ک: مصباح الفقیه، ج 11، ص427) گفتن تکبیره الاحرام از واجبات و ارکان نماز است. اگر نمازگزار به عمد یا سهو، تکبیر نگوید یا خللی در آن ایجاد کند، نمازش باطل است و باید آن را دوباره بخواند.

نمازگزار با گفتن تكبیر، عظمت خداوند را یادآوری نموده و او را از همه کس و همه چیز بزرگتر می­ داند؛ متقابلاً خدا نیز او را بزرگ می ­دارد. امام حسن عسكرى(ع) در این باره فرموده ­اند: «هنگامى كه نمازگزار دو دستش را جهت گفتن الله اكبر بالا می برد و ثناى خدا می­ گوید، خداى تعالى به ملائكه خود چنین فرماید: اى عبادت كنندگان من آیا نمى­ بینید بنده­ ام را كه چگونه مرا بزرگ و عظیم شمرده و از شریك و نظیر پاك دانست؟ شما را شاهد مى­ گیرم به درستى كه به زودى من او را در دار جلالم، بزرگ و عظیم خواهم كرد و او را در دار كرامتم، از گناهان پاك مى­ سازم و از عذاب جهنّم و آتش آن حفظ مى­ كنم.»(بحارالانوار، ج82، ص221)

بدیهی است گفتن تکبیر باید صادقانه و از روی اعتقاد و اخلاص قلبی باشد و نمازگزار واقعا همه را در مقابل خدا کوچک و حقیر بداند. امام صادق(ع) می ­فرمایند: «پس به هنگام نماز دل خود را بیازماى. اگر در عمق جان، شیرینى نماز و سرور و بهجت آن را مى­ یابى و دلت از راز و نیاز با او شادمان است و از گفتگو با او لذت مى ­برد، بدان كه خداوند تو را در تكبیرى كه بر زبان رانده ­اى تصدیق فرموده است و گر نه، بدان فقدان لذّت مناجات و محرومیت از شیرینى عبادت دلیل بر این است كه خداوند تو را در گفتن تكبیرات دروغگو دانسته و از درگاه خود رانده است.»(بحارالانوار، ج81، ص230)

خرابات

خرابات

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/08 08:17 ·

در عرف مردم، به ویرانه ­ای که اثری از آبادی در آن نیست، خرابات گفته می ­شود. اهل عرفان و تصوف نیز میخانه را خرابات نامیده ­اند؛ علت این نامگذاری، خراب شدن آثار تعیّن از وجود انسان است. بنابراین، خرابات جا و مقامی است که سالک در آن از شراب محبت یا جذبات و تجلیات الهی از خود بی‌خود شده و خراب می‌گردد. خرابات که اغلب در مقابل مسجد قرار می‌گیرد و نماد مکانی است که در آن انسان به فقر و عبودیت خود اعتراف کرده و کمالی را به خود نسبت نمی‌دهد.

بی نام و نشان شو که در این کوی خرابات           بی نام و نشان هر که شود نیک به نام است

می نوش می عشق که پاک است و حلال است           این می نه شرابی است که در شرع حرام است

شاه نعمت الله ولی

در خرابات مغان نور خدا می‌بینم                        این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم

حافظ

در کل به کسی که از صفات بشریت و وجود جسمانی فانی شده است خراب گفته می ­شود؛ فانی مطلقی که وجود اضافی او در وجود مطلق خدا و ذات حق فنا شده باشد.

خراباتی شدن از خود رهایی است        خودی کفر است ور خود پارسایی است

نشانی داده‌اندت از خرابات        که «التوحید اسقاط الاضافات»

خرابات از جهان بی‌مثالی است      مقام عاشقان لاابالی است

خرابات آشیان مرغ جان است         خرابات آستان لامکان است

خراباتی خراب اندر خراب است     که در صحرای او عالم سراب است

شیخ محمود شبستری

منجی آخر الزمان

منجی آخر الزمان

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/08 07:59 ·

در اغلب ادیان بحث منجی مطرح است و همه منتظر آمدن شخصی برای از بین بردن ظلم و فساد هستند؛ ماشیح (یهود) مسیح(مسیحیت) بهرام سوشیانت سوم(زرتشتی) متریا(بودایی) امام دوازدهم مهدی موعود(اسلام). در بیشتر آنها، منجی آسمانی است و از طرف خداوند برای تشکیل حکومت واحد جهانی فرستاده می­ شود. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لايُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين[خود] قرار دهد همان­گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين[خود] قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند[تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد آنان نافرمانند.»(نور، آیه۵۵)

البته عقیده به ظهور منجی جهانی، عقیده مشترک تمام ادیان الهی است و همه پیامبران بدان بشارت داده ­اند، ادیان غیر الهی هم به دنبال این اهداف ـ در مراتب پایین­تر ـ هستند. به بیان بهتر همه در انتظار یک نجات دهنده ـ با مصادیق متفاوت ـ به سر می ­برند.

منجی که اسلام معرفی می ­کند یک فرد معین، با اصل و نسب مشخصی است. او زنده و حاضر است و با روش و اهداف معین برای از بین بردن ظلم و فساد و بر پایی حکومت عدل جهانی خواهد آمد. برخی علائم و مشخصاتی که برای آن منجی در سایر ادیان ذکر شده در مورد حضرت مهدی(عج) نیز قابل تطبیق است. درست نیست که آن حضرت(عج) را به یک ملت معینی اختصاص دهیم، او می ­آید و حکومت واحدی را تشکیل می ­دهد. بنابر این باید او را موعود جهانیان برشمرد: «وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛ ما در کتاب زبور بعد از تورات نوشتیم که زمین را بندگان صالح و شایسته من در اختیار خواهند گرفت.»(انبیاء، آیه105) تصریح آیه به واژه «الأرض» به جهانی بودن این قیام اشاره می­ کند؛ یعنی: همه زمین در قلمرو حکومت صالحان است. امام باقر(ع) در تفسیر این آیه فرمودند: «این مژده برای آل محمد(ص) است، خدای تعالی مهدی(عج) و یارانش را در مشارق و مغارب زمین پادشاهی می‌دهد.»(بحارالانوار، ج51، ص47)

در آیه دیگر: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛ او كسى است كه رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه آیین­ها غالب گرداند هر چند مشركان كراهت داشته باشند.( توبه، آیه۳۳ و صف، آیه۹) به صراحت اعلام شده است که حق­ طلبان با اعتقاد راستین بر تمام ادیان غلبه خواهند نمود. با توجه به آیه شریفه: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَ مَااخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ؛ در حقيقت دين نزد خدا همان اسلام است و كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان داده شده با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان[حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدى كه ميان آنان وجود داشت و هر كس به آيات خدا كفر ورزد پس[بداند] كه خدا سریع محاسبه می­کند.» (آل عمران، آیه۱۹) و آیه : «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛ و هر کس كه دينى غیر از اسلام بجويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است.»(آل عمران، آیه۸۵) با ظهور منجی عالم، دنیا به مدینه فاضله تبدیل خواهد شد. اختلافات از آیین‌ها و دین‌ها برطرف می شود و دین همه‌ مردم یکی خواهد شد همه دور یک خانه(کعبه) طواف می­ کنند و همه انسان­ ها به یک قبله نماز می خوانند.

لاله

لاله

MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi MuhamedReza Asadi · 1402/02/07 19:20 ·

از گیاهان بومی آسیا بوده و دو نوع است: یکی خودرو که در بیشه ­ها و کنار رودها می ­روید و دیگری پرورشی که در باغ­ ها پرورش داده می ­شود. اقسام زیادی دارد: لاله­ کوهی، لاله­ صحرایی، لاله­ نعمانی، شقایق، لاله سفید و ...

از تازه گل لاله که در باغ بخندد                  در باغ نکو گر نگری چشم شود آل

فرخی

در ادبیات فارسی، لاله مظهر شهید و کشته راه دوست است. برگ­های گل ­لاله بسیار شبیه قطره های خون است. اگر چه خود خونین رنگ و سرخ می ­باشد، ته گلبرگ­ های آن سیاه و داغدیده است، گویی که داغی بر دل دارد. «از خون جوانان وطن لاله دمیده » شعری است که در انقلاب اسلامی به شکل یک شعار درآمد. پیش از این شعرای متقدم لاله و گل­های سرخ رنگ را با خون شهدا تطبیق داده ­اند ازآن جمله:

در هر دشتی که لاله زاری بوده ست                 آن لاله ز خون شهریاری بوده ست

خیام

زمین سربه سر کشته و خسته بود              و گر لاله بر زعفران رسته بود

بیابان چو دریای خون شد درست               تو گفتی ز روی زمین لاله رست

فردوسی

گل لاله یکی از گل­های نمادین در ادبیات پس از انقلاب اسلامی می ­باشد. این گل نماد محبت و دوستی نیز است:

زحسرت لب شیرین هنوز می بینم      که لاله می ­دمد ازخون دیده فرهاد

حافظ

شقایق هم علاوه بر مفهوم امید و آرزو، نشانه تپیدن­های قلب است:

زندگی خالی نیست/  مهربانی هست سیب هست ایمان هست/ آری تا شقایق هست زندگی باید کرد

سهراب سپهری

از سوی دیگر شقایق رمزی از شهادت است؛ درفرهنگ قرآنی هم، شهادت آغاز زندگی جاوید است. زندگی جاودانه همراه با آمرزش گناهان، رزق در پیشگاه خداوند، ضایع نشدن عمل، مسرت و خوشحالی و ورود به رحمت الهی و رستگاری ...